مقدمه

انقلاب اسلامی در ایران حرکتی هویت پایه است. ریشه این هویت یابی را می توان تا صدر اسلام و حرکت های هویت ساز از جمله حماسه عاشورا و قیام سالار شهیدان حضرت امام حسین (ع) جستجوکرد. مقام معظم رهبری در خصوص تاثیر پذیری انقلاب اسلامی از نهضت حسینی می فرمایند: در مورد مسالۀمحرم و عاشورا، باید بگویم که روح نهضت ما و جهت گیری کلی و پشتوانۀپیروزی آن، همین توجه به حضرت ابی عبدالله (ع) و مسایل مربوط به عاشورا بود- همچنین می توان اهداف قیام امام حسین (ع) را جهت دهنده اصلی انقلاب اسلامی دانست - و می فرماید: " آنچه که نهضت ما را جهت می داد و امروز هم باید بدهد، دقیقا همان چیزی است که حسین ابن علی (ع) در راه آن قیام کرد... "(امام خامنه ای، بیانات در دیدارجمعی از روحانیون ٦٨/٥/١١) نقل از مختار پور قهرودی، ١٣٩٠، ٢١-٢٤) بر همین اساس راهبردهای بکار گرفته شده و برآمده از انقلاب اسلامی، از جمله راهبردهای مبارزه بر علیه طاغوت، بسیج عمومی نیز هویتی عاشورایی دارند. نیاز به بازشناسی و تبیین این مسئله این سئوال را به ذهن متبادر می سازد که چه نسبتی بین هویت انقلاب اسلامی، هویت بسیجی و هویت عاشورا وجود دارد وآیا این نسبت در فرایندهای انقلاب اسلامی مورد توجه و تاکید بوده است؟ و اگر اینگونه است مصادیق و شاخصه های آن کدام است؟ این گزاره متقن که مقام معظم رهبری در جمع بسیجیان فرمودند: «تناسبی میان هویت وحقیقت بسیج با هویت محرم و عاشورا وجود دارد. بسیج افتخار دارد که پیرو مکتب عاشورا است»(بیانات در جمع اقشار نمونه بسیج، ٩٠/٩/٦) نشان از اهمیت این موضوع از نگاه رهبری در فرایند تاسیسی و تداومی انقلاب دارد و می تواند مبنایی برای استخراج الگوی این نسبت قرارگیرد، به زعم نگارنده پرداختن به این موضوع از آن جهت اهمیت و ضرورت دارد که می تواند ضمن اهتمام به تبیین این نسبت بر اساس منویات رهبری و استخراج الگوی گفتاری و رفتاری آن در قالب یک جهان بینی خاص، پیامدهای آن را در فرایند، ابعاد، مولفه ها و ویژگی های این نسبت و تاثیرپذیری گفتمان بسیج از گفتمان انقلاب اسلامی و به طریق اولی از گفتمان عاشورایی بررسی و تبیین می نماید که می تواند مبنایی برای غنای فرهنگ بسیج و باروری راهبردهای خرد و کلان بسیج درتداوم انقلاب قرار گیرد.

روش شناسی

با توجه به اینکه هویت و همبسته های آن یک مفهوم برساخت اجتماعی است و با فرایندهای اجتماعی، تاریخی و فرهنگی ارتباط دارد لذا این موضوع با رویکرد تحقیق کیفی و به روش تحلیل گفتمان و تحلیل گفتمان برساختگرایی اجتماعی[1] (تحلیل ویژگی های متن، ژانرها، استعاره ها، تمثیل ها، طرزبیان، گرامر- تعدی[2] و تقید[3]- توجه به زمینه، عمل گفتمانی[4] و عمل اجتماعی[5] گسترده تری که متن جزئی از آن است) بررسی شده است. با تحلیل دیدگاه ها و نظریه های اندیشمندان این حوزه از جمله امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری و همچنین مرور مفهوم و نظریه های مربوط به هویت؛ این فرضیه کلان بررسی شده است که «بین هویت بسیج و هویت عاشورا(جهان بینی و فلسفه وجودی قیام امام حسین (ع)) ارتباط وجود دارد، به این مفهوم که بازخوانی عاشورا در برساخت هویت بسیجی توسط امام خمینی موثر بوده است» و به تبع آن در پی تدقیق فرایند پاسخگویی به سئوالات مبتنی براین فرض است که: چه نسبتی بین هویت بسیجی به عنوان مولود انقلاب اسلامی و هویت عاشورا وجود دارد؟ نسبت و رابطه هویت بسیج با هویت عاشورا از دیدگاه امام خمینی (ره) چگونه است؟ نسبت و رابطه هویت بسیج با هویت عاشورا از دیدگاه مقام معظم رهبری چگونه است؟ مهمترین بستر ظهور و بروز هویت عاشورایی بسیج در طول انقلاب اسلامی کدام است؟ مولفه ها، عناصر و شاخص های همسازی هویت بسیجی و هویت عاشورایی کدامند؟

در این نوشتار تلاش شده است مفهوم، مولفه ها، عناصر، نظریه ها و رویکردهای رایج هویت را در ادبیات علمی جامعه شناسی و روانشاسی بازخوانی شود و در ادامه با رویکرد دینی[6] و تکیه بر تعابیر بکار رفته از جانب رهبران انقلاب اسلامی نسبت و رابطه هویت عاشورایی و هویت بسیجی در طول فرایندهای انقلاب اسلامی تبیین و تحلیل نماییم.

مفهوم و نظریه های هویت

هویت[7] مسئلۀ پیچیده، چند بعدی و چند لایه است، مجموعه معانی است که چگونه بودن را در خصوص نقش های اجتماعی به فرد القاء می کند و یا وضعیتی است که به فرد می گوید او کیست و مجموعه معانی را برای فرد تولید می کند که مرجع کیستی چیستی او را تشکیل می دهد. (٨٣: ١٩٩١ ,Bourk)

هویت جزء یکی از پنج نیازی است که اریک فروم[8] مطرح می کند. او اعتقاد دارد هر فردی مایل است هویت خاص خود را داشته باشد. بر این اساس می کوشد خویشتن را دریابد، بشناسد و در عین حال، فردی ممتاز باشد و برای رسیدن به موفقیت، خود را به شخص یا گروهی نسبتا سرشناس مرتبط کند و خویشتن را با آن همساز کند تا به واسطۀ امتیاز و تشخصی که آن فرد یا گروه دارد، فرد صاحب امتیاز ویژه ای شود.[9]

اریک اریکسون[10] تعریف اریکسون از هویت، بیشتر جنبۀ اجتماعی دارد به عقیدۀ وی، انسان در هر یک از مراحل رشد با یک بحران روانی اجتماعی[11] روبه رو است که چگونگی حل این بحران، اساس نظریۀ اریکسون را تشکیل می دهد. او معتقد است جامعه از نوجوانان انتظاری دارد که اگر نوجوان توانست این انتظارات را تأمین کند، با چالشی به نام بحران هویت مواجه نخواهیم بود؛ اما اگر در تحقق خواسته های اجتماع دچار ناتوانی شد، بحران هویت بروز می کند.[12] به نظر او هویت به معنای احساسی نسبتا پایدار از یگانگی خود است؛ (شرفی، ١٣٨٣، ص ٢٧٤) همچنین جیمز مارسیا[13]، بحران هویت را ناتوانی فرد در دستیابی به یک معنا و مفهوم پایدار و منسجم از خود می داند. بنابراین، هویت همان آگاهی نسبت به خود و خویشتن و پاسخی منسجم به کیستی و چیستی خود است. بر همین اساس، می توان گفت حماسۀ عاشورا را گروهی ساختند که این برداشت منسجم و پایدار را از خود به دست آورده بودند؛ به طوری که زمانی که امام حسین (ع) در شب عاشورا به همراهان و یاران خود فرمودند این قوم ظالم فقط با من کار دارند و شما آزادید از تاریکی شب استفاده کنید و بروید، اما آنان چون هویت خود را در هویت امام خود یافته بودند، لبیک را در استقامت و پایداری بازگو کردند و جان خویش را فدای جان امام (ع) کردند و در صحنه های نبرد پیشینۀ، نیاکان و هویت خود را با حالت رجزخوانی معرفی می کردند و شهادت در رکاب امام (ع) را آرزویی دیرینه و افتخاری جاودانه برای خود می دانستند.

گاردو، چهار مسئلۀ اساسی را در احساس فردی هویت مؤثر می داند. اگر یکی از این چهار حالت وجود نداشته باشد، فرد با بحران هویت مواجه است:

١. جنبۀ انسانی: یعنی باور داشته باشیم که انسان هستیم؛

٢. جنسیت: یعنی احساس فرد نسبت به خود؛

٣. فردیت: یعنی احساس اینکه فرد خاص و بی نظیری هستیم و با هیچ کس یکسان نیستیم؛

٤. پایداری: ثبوت شخصیت، خود یا من در برابر غیر و دیگری.

مطابق نظریۀ کنش متقابل گرایان و از جمله کولی[14]، هویت یک فرد، همان «خود آیینه سان» اوست که در جریان تعاملات فرد با دیگران شکل می گیرد. هویت تعریفی است که فرد به واسطۀ تعاملش با دیگران و با نگاه کردن در آیینۀ دیگران از خود به دست می آورد.

جرج هربرت مید[15] از دیدگاه مید، هر فرد، هویت یا خویشتن خود را از طریق سازماندهی نگرشهای فردی دیگران در قالب نگرشهای سازمان یافتۀ اجتماعی یا گروهی شکل می دهد. بر اساس نظریۀ مید؛ من فاعلی[16]، همان هویت فردی است و من مفعولی[17]، همان هویت اجتماعی[18]. در واقع؛ هویت یعنی تصور و معانی ای که فرد از خودش در مقابل دیگران پیدا می کند. (قنبری، ١٣٨٢، ص ٦٣)

بر اساس نظریۀ بلومر[19]، مبنای روابط انسانی، کنش متقابل نمادی است و در جریان این کنش متقابل نمادی بر حسب موقعیتهای مختلف، افراد واقعیتها، پنداشتها یا تعبیرهایی به دست می آورند. هویت یا خود اجتماعی افراد، یکی از این واقعیتهاست. بر این اساس، هویت فرد، پنداشتی است که او از خود در جریان کنش متقابل با دیگران به دست می آورد. ایضا بارر(١٩٩٥) در مقاله خود با عنوان: مقدمه ای بر برساختگرایی اجتماعی می نویسد: «ما اساسا موجوداتی تاریخی و فرهنگی هستیم و دیدگاه های ما به جهان و شناخت مان از آن محصول تعاملات تاریخمند میان آدمیان است»(١٩٩٥٣,Burr)

جنکینز[20] هویت را به دو دستۀ اولیه و ثانویه تقسیم می کند. هویت اولیه را شامل خود بودن، جنسیت، وابستگی قومی و خویشاوندی می داند که فرد در خانواده پیدا می کند؛ در حالی که هویت ثانویه، همان هویت جمعی است که در تعاملات اجتماعی و در قالب گروههای ثانویه شکل می گیرد. «مفهوم هویت به طور همزمان میان افراد و اشیاء دو نسبت محتمل برقرار می سازد. از یک طرف، شباهت و از طرف دیگر تفاوت»(جنکینز، ١٣٨١، ص ٥)

تاجفل[21] در تعریف هویت، مفاهیم درون گروهی و برون گروهی را وارد بحث هویت می کند و تمایز نهادن بین گروه خودی و گروه غیر خودی را مبنای شکل گیری هویت اجتماعی می داند. تاجفل، هویت اجتماعی را با عضویت در گروه پیوند می زند و آن را متشکل از سه عنصر می داند:

الف) عنصر شناختی؛ یعنی آگاهی از اینکه فرد به یک گروه تعلق دارد.

ب) عنصر ارزشی؛ فرضیه هایی در بارۀ پیامدهای ارزشی مثبت یا منفی عضویت در گروه.

ج) عنصر احساسی؛ احساسات نسبت به گروه و نسبت به افراد دیگری که رابطۀ خاص با آن گروه دارند. در نهایت، تعریف او از هویت عبارت است از: «آن بخش از برداشت یک فرد از خود که از آگاهی او نسبت به عضویت در گروه اجتماعی همراه با اهمیت ارزشی و احساسی منظم به آن عضویت سرچشمه می گیرد». (گل محمدی، ١٣٨٠، ص ١٥)

رویکردهای نظری پردازش مفهوم، ابعاد، مولفه ها و عناصر هویت را در دو دسته کلی خلاصه کرد:

الف) رویکردهای جامعه شناختی و روان شناختی

تعریف هویت به وسیلۀ عوامل از قبل موجود- طبیعی، روانی یا اجتماعی، تقسیم کار و مرزبندی آکادمیک علوم مدرن جامعه شناسی و روان شناسی، موجب شکل گیری دو دسته نظریه های هویت در بین جامعه شناسان و روان شناسان شد.

١. نظریه های جامعه شناختی؛ باور به اینکه هویت، ساخته و پرداختۀ ظرف زمان، مکان، فضا و موقعیت اجتماعی فرد است. آرای این جامعه شناسان به طور عمده در دیدگاه کنش متقابل نمادین[22] تبلور می یابد. مطابق این رویکرد، هویت یابی مفهومی بنیادین و محوری در فرایند جامعه پذیری و نحوۀ انتقال میراث فکری، فرهنگی و تاریخی به نسلهای بعدی است.[23]

٢. نظریه های روان شناختی؛ باور به اینکه فرایندهای روانی شخص، نقشی ضروری در ساخت و پرداخت هویت ایفا می کنند. این نظریه ها به طور عمده با دیدگاه شناخت اجتماعی[24] همپوشی دارند.

ب) رویکرد دینی

همان طور که گفته شد، هویت موضوعی سیال و پدیده ای در حال شدن است؛ بر اساس ایده کلی تحلیل گفتمان «پدیده های اجتماعی هرگز تام و تمام نیستند، معانی هیچگاه نمی توانند برای همیشه تثبیت شوند»(لاکلو و موف، ١٣٨٩، ٥٣) حتی اگر برخی از مؤلفه های هویت، ثابت باشند، بسیاری از مؤلفه ها و شاخصهای آن دائما در حال تکامل و یا جایگزینی اند. در رویکرد دینی؛ هویت زمانی که بر ریشۀ مشترک فطرت الهی انسان استوار است، ثابت و آنگاه که با مؤلفه های زمینه ای و اجتماعی که در فرایند تربیت و اجتماعی شدن به فرد منتقل می شوند، دائما در حال تکامل است. در این رویکرد؛ هویت دینی را در دو سطح می توان مشاهده کرد. اول در سطح فردی و شخصی که مترادف با دینداری فردی است و دوم در سطح جمعی که متضمن آن سطح از دینداری است که با «ما» جمعی یا همان اجتماع دینی یا امت مقارنه دارد(دوران، ١٣٨٣، ص ٨٤) در این معنی هویت دینی به معنی تعلق و تعهد به جامعه دینی است که نمی تواند از بنیان دینداری فردی برخوردار نباشد و کسی جزء امت قرار می گیرد که در درجه اول دیندار باشد.

 بر همین اساس، نگاه جامعه شناختی محض یا روان شناسانه به هویت به این دلیل که بر هویت شکل گرفته در جامعه و بر اساس ویژگی های روانی و اجتماعی متمرکز است بین هویت انسانی مبتنی بر فطرت و حقیقت وجود و بعد جمعی هویت او فاصله انداخته است و از پایۀ اصلی هویت انسان غفلت کرده اند، مورد انتقاد است؛ مطابق رویکرد دینی نقطۀ مشترک هویت تمام انسانها، فطرت است؛ به طوری که خداوند متعال در این رابطه می فرماید: «پس روی خود را متوجه آیین خالص پروردگار کن! این فطرتی است که خداوند، انسانها را بر آن آفریده؛ دگرگونی در آفرینش الهی نیست؛ این است آیین استوار؛ ولی اکثر مردم نمی دانند». (روم، آیه ٣٠) بنابراین مشکل اصلی در جامعه امروز و نظام های تربیت اجتماعی این است که در برساخت اجتماعی هویت این امر الهی نادیده گرفته می شود. لذا تحلیل هویت با رویکرد دینی می تواند در رفع این معظل مفید باشد. رویکرد دینی علاوه بر تأثیر ورابطۀ هویت با عوامل طبیعی، اجتماعی و حالات روانی و تعلقات ذهنی، چشم انداز و آموزه های دینی را در هویت یابی مؤثر و دخیل می داند. بر همین قاعده می توان گفت؛ تاریخ تمدن اسلامی، حوادث و رویدادهای اجتماعی درون جامعۀ دینی (با ملاک برله و یا برعلیه فطرت پاک و الهی انسان)، در هویت سازی یا همسازی عناصر و ترکیب هویت اجتماعی - دینی افراد، حضور و نقش فعال دارند.

حوادث صدر اسلام و از جمله حادثۀ عاشورا ضمن اینکه خود بر پایه های هویتی خاص استوار است، در هویت سازی نسلهای بعد نیز تأثیر جدی داشته است. عاشورا به این دلیل هویت ساز است که عناصر آن، جاذبه ای به وسعت احساس تعلق همۀ کسانی دارد که خود را با آن را معنا می کنند یا می خواهند که معنا کنند. نمونۀ بارز این را می توان در استناد و تأکید برخی رهبران جهانی از جمله گاندی، رهبر فقید هند مشاهده کرد.

ظهور و تجلی هویت عاشورایی در نهضت حسینی

تعابیری مختلفی از حرکت امام حسین (ع) در موضوع مقابله با حکومت یزید صورت گرفته است که می توان آنها را در سه دستۀ کلی برشمرد: گروه اول، کسانی اند که آن را یک واقعه می دانند. گروه دوم، آن را در حد یک درگیری نظامی و جنگ معرفی می کنند و تحت تأثیر ایثار و رشادت یاران امام آن را تا سرحد یک حماسۀ تاریخی می ستایند. گروه سوم که عمیق تر به آن نگاه می کنند و آن را به عنوان انقلاب دینی و اجتماعی در درون نظام اسلامی و تقابل دو الگوی فکری و اندیشۀ اجتماعی در تاریخ اسلام می بینند که منشأ بسیاری از انقلابهای اجتماعی شده است.

مطابق رویکرد سوم، بر اساس کارکرد مشابه یا تمایزسازی هویت در رویکرد جنکینز، عاشورا دارای پیشینه ای دو رویه است. یک رویۀ آن تفکرسلطنت ابوسفیانی، و عشیره ای عرب جاهلی است که در قالب خلافت اسلامی خود را بازسازی کرده و رویۀ دیگر آن، تفکر و سنت محمدی است که به دنبال احیاگری اصل دین اسلام و اصلاح جامعه و بازسازی بدعتهای بنیان گذاشته شده در دین پیامبراسلام است، به طوری که امام حسین (ع) می فرماید: «انما خرجت لطلب الاصلاح فی امة جدی ارید ان آمر بالمعرف و انهی عن المنکر». (بحارالانوار، ج ٩٨، ص ٣٣١)

با این تفسیر شاید بتوان اولین حرکت انقلابی در جامعۀ بشری را با دو ویژگی اعتقادی و اجتماعی منتسب به امام حسین (ع) دانست. «هویت عاشورایی» از یک سو بیانگر هویت الهی و مبتنی بر فطرت پاک انسانی است و از سوی دیگر؛ یعنی در وجه تمایزی، برملا کنندۀ هویت خاندان ابوسفیان که بر فطرت تغییریافته و نفس شیطانی، خود را سازمان داده بودند.

مجموعه عواملی که مقدمۀ حرکت امام حسین (ع) و مقابله با دستگاه اموی را فراهم کرد، می توان در موارد ذیل خلاصه کرد:

١. حقانیت و غنای معنوی امام (ع) در پذیرش مقام امامت امت اسلامی به عنوان جانشین منصوب شدۀ امام پیش از خود و سلسله مراتبی به پیامبر اسلام و احیای حاکمیت الله بر زمین؛

٢. عدم بیعت و پذیرش خلافت یزید از طرف امام حسین (ع)؛

٣. لبیک و اعلام آمادگی مردم برای بیعت با امام و دعوت مکتوب از امام برای پذیرش حکومت؛

٤. اصل انجام امر به معروف و نهی از منکر، مقابله با بدعتها، ظلمها، چپاول حقوق عمومی و محرومیت شیعیان از بیت المال، تحقیر و تخفیف نماز؛ به طوری که امام حسین (ع) مهم ترین دلیل قیام خود را امر به معروف و اقامۀ نماز می خواند.

٥. احساس مسئولیت به عنوان رهبر جامعۀ اسلامی در دوران گسترش ظلم و اتمام حجت ولی الله با مردم. (مطهری، ١٣٨١، ج ١، ص ١٢١-١١٠)

شهید مطهری درکنار این عوامل، عواملی از قبیل موروثی کردن خلافت مسلمین توسط معاویه، اذیت و آزار شیعیان و محرومیت آنان از حقوق اجتماعی، قتل اکابر شیعه، سب علی (ع) در منابر، تبلیغات به نفع امویان و قرار دادن معاویه در صف اکابر دین اسلام را نیز ذکر می کنند. این موارد موجب فربه شدن جریان نفاق و فتنه در درون جامعۀ اسلامی آن روز شده بود و کسی شهامت و یارای مقابله با آن را نداشت و تنها کسی که به واقعیت و محتوای این مصیبت تحمیل شده به دین پیامبر(ص) آگاهی ناب داشت، می توانست علیه آن شورش و انقلاب به راه بیندازد، کسی نبود جز امام حسین (ع) نوۀ رسول خدا (ص)، فرزند فاطمه (س) و علی (ع)، امام مسلمین و از تبار بنی هاشم که هویتی شناخته شده برای تمام جهان عرب و حتی غیر عرب داشت.

بنابراین، مطابق نظریه جنکینز در مورد کارکرد هویت در تعیین شباهت و تفاوت با دیگری، می توان گفت قیام امام حسین (ع) بازگویی تقابل دائمی دو جریان حق و باطل است؛ به طوری که امام حسین (ع) در پی جریان حق بود و دستگاه جبار یزید به دنبال تداوم سنت باطل و بدعت گرای در دین اسلام بود و همین موضوع، هویتی دوگانه به دو جریان اصلی در حوزۀ تمدن اسلامی می داد. بازیابی هویت انسانی و الهی، انگیزۀ امام حسین (ع) و پیروان حضرتش را برای ایجاد تحول بنیادی در حوزۀ تمدن اسلامی به جریانی هویت بخش در طول تاریخ تبدیل کرده برهیمن اساس امام خمینی (ره) به عنوان وارث امام حسین (ع)، تابلوی دفاع از دین را علم کرد و هویت عاشورایی را در فرایند احیای اسلام ناب، وارد عرصۀ مبارزه و جهاد در جامعۀ ایران کرد و براساس پتانسیل ها و ظرفیتهای اعتقادی، عاطفی و رفتاری در جامعۀ اسلامی ایران، هویتی نوین به نام هویت انقلابی و بسیجی را تأسیس و بازیابی کرد. انقلاب اسلامی به عنوان پل ارتباط بین جریان حق طلب اسلامی و جریان فرجام خواه تاریخ (مهدویت)، جایگاه ویژه ای در این فرایند هویت یابی یافته است.

در مجموع می توان گفت هویت عاشورایی سه بعد یا عنصر اساسی دارد که عبارتند از؛ بعد شناختی[25] (آگاهی، شناخت و اعتقاد عاشورایی)، بعد عاطفی[26] (احساس تعلق و دلبستگی عاشورایی)، بعد رفتاری[27] (تعهد، آمادگی، رفتار، اقدام عملی در دفاع از عاشورا) منسوب به امام حسین (ع). که در طرح شماتیک زیر بازگو شده است.

موضوع هویت عاشورایی اگرچه صبغه دیرینه در جوامع اسلامی، خصوصا ایران دارد، اما به زعم بسیاری از اندیشمندان با نهضت احیاگری دینی امام خمینی (ره) و وقوع انقلاب اسلامی در ایران، این مفهوم ابعاد جدیدتری به خود گرفت و خصوصا با تاکیدات و تقید امام خمینی (ره) و نخبگان دینی و فرهنگی، عملا تبدیل به گفتمان غالب در فرهنگ انقلاب اسلامی شد.

سیر تکاملی هویت یابی بر محور عاشورا

فرایند تکاملی هویت یابی جامعۀ شیعی به معنای بلوغ و رشد همه جانبۀ ظرفیتهای روحی، فکری و عملی جامعۀ شیعه است وکمال این بلوغ، در ولایت پذیری تعریف می شود. بر اساس این دیدگاه، تمامی تحولات و سیر رشد جامعۀ شیعه با سرپرستی و ولایت امامان معصوم (ع) صورت گرفته است. این ولایت، در اعتقاد مذهب تشیع در وجود امام زمان (ع) ظاهر و متجلی است و در عصر غیب به نیابت از امام معصوم (ع)، مجتهد جامع الشرایط یا مقام ولایت فقیه این رشد و تکامل هویتی را مدیریت می کند.

حرکت تکاملی جامعۀ شیعه از منظر رشد اجتماعی، ظرفیت سازی و ایجاد هویتی اختصاصی برای تشکیل نظام جهانی حضرت بقیه الله الاعظم است. تلاش برای رشد و توسعۀ ظرفیتهای «روحی و عاطفی» گام اول و مهم امامان معصوم (ع) در سیر تکاملی جامعۀ شیعی بوده است. و در روایات تأکید فراوانی نسبت به حب و بغض فی الله و محبت اهل بیت (ع) و آثار دنیوی و اخروی آن و در مقابل، تبری نسبت به دشمنان آنان صورت گرفته؛ (کاظمی، ١٣٧٦، سایت راسخون)

یک حرکت محوری در این زمینه، قیام عاشورا و شهادت حضرت سیدالشهدا(ع) و اصحابش بوده است؛ این واقعۀ عظیم، محبت و گرایش به اهل بیت (ع) را عمیق و پایدار نمود و برای همیشه عواطف و گرایشهای جامعۀ شیعه را حول این محور مقدس جمع آوری و سازماندهی کرد. لذا اهتمام به اقامۀ مجالس عزاداری سالار شهیدان اباعبدالله الحسین (ع) در جامعۀ شیعی نیز ناشی از اهمیت و تأثیرگذاری تعالیم ائمه (ع) برای حفظ و تقویت این هویت بوده است. به طوری که حضرت امام خمینی (ره) در این رابطه می فرماید: «این محرم را زنده نگه دارید. ما هر چه داریم از این محرم است و از این مجالس (سیدالشهدا) است». (امام خمینی، صحیفه نور، ج ١٧، ص ٥٨).

در کنار اهتمام و تلاش برای ظرفیت سازی روحی و عاطفی شیعیان، تقویت بعد شناختی و جهت گیری محتوایی جامعه شیعی نیز مورد توجه بوده است.

معصومین (ع) همواره در پی اعتلای بعد «علمی و فرهنگی» شیعیان و تقویت قوۀ تفکر و بینش آنان نیز بوده اند. ظرفیت سازی «رفتاری و عملی» درون جامعۀ شیعی که به دست ائمۀ اطهار(ع) دنبال می شده نیز در جهت گیری و وحدت شناختی، عاطفی و رفتاری جامعۀ شیعه برای هویت یابی مستقل، بسیار مؤثر بوده است (کاظمی، همان). بنابراین در این فرایند، متغیر اصلی، ظرفیت سازی «روحی و عاطفی» است که حول محور عاشورا و حضرت سیدالشهدا(ع) ایجاد شده است و دارای سه عنصر شناختی، عاطفی و رفتاری است.

در ادامۀ روند تکاملی ظرفیت سازی علمای شیعه و خصوصا درتاریخ ایران زمین، انقلاب اسلامی، نماد تکامل و بلوغ چشمگیر جامعۀ شیعی در ابعاد مختلف روحی، فکری و عملی است که در آن، شاهد قیامی فراگیر با انگیزه های دینی و ایمانی، تحت رهبری ولایت فقیه به عنوان نایب امام زمان (ع) و تشکیل حکومت دینی و حفظ و استمرار آن هستیم؛ به این مفهوم که جامعۀ شیعی به پذیرش «ولایت» روی آورده و طی مراحل خاص تاریخی، به رشد و بلوغ در ولایت پذیری و تشکیل حکومت و ایجاد جامعۀ اسلامی رسیده است. از این دیدگاه، انقلاب اسلامی برآیند حرکت تکاملی است؛ که این حرکت نیز در درون جبهۀ حق و در ادامۀ نهضت انبیای عظام (ع) به عنوان طلایه دار اسلام ناب و اصیل قرار دارد. ( (کاظمی، همان) بر همین قاعده سه در سیر تکامل تدریجی هویت یابی جامعۀ شیعی اند. قیام عاشورا به عنوان الگویی بارور شده از فرایند تفکر شیعی با تأکید بر بلوغ فکری و دینی در سطح فردی و اجتماعی، و انقلاب اسلامی به منزلۀ زیر ساخت و حاکمیتی و حدی در سطح میانی و انقلاب مهدوی در سطح جهانی و چشم انداز تمدنی، هویت ساز هستند. این جریان سازی اجتماعی در جامعۀ اسلامی از نظر برخی محققان این حوزه، دارای ویژگی هایی است که عبارتند از: «الهی، دینی و ارزشی، تاریخی، سیاسی و حکومتی، روانی، تربیتی و رفتاری، فرهنگی، راهبردی و زمینه سازی، جهادی و مدیریتی و قرآنی». (گودرزی، ١٣٨٩، ص ١٦٦)

همچنین بسیاری از نظریه پردازان خارجی بر ماهیت اسلامی و احیاگری در عرصۀ ارزشهای اسلامی و تفکر شیعی به عنوان هویت منحصر به فرد انقلاب مردم ایران تاکید دارند. از جمله اسکاچ پل[28] در مقالۀ «دولت تحصیلدار[29] و انقلاب شیعی در ایران» به اهمیت و نقش اراده، آگاهی، رهبری و اندیشه در انقلاب ایران اذعان کرده، می نویسد: در دنیا اگر تنها یک انقلاب موجود باشد که آگاهانه ساخته شده است، آن انقلاب ایران است. از نظر او، در کنار عوامل ساختاری در ایران، مجموعه ای از تشکلهای فرهنگی و سازمانی ریشه دار، تاریخی و اسلامی و اسطورۀ بنیادین تشیع، امام حسین (ع) و مراسم اسلامی، شبکۀ مساجد، روحانیت و... به گونه ای هوشیارانه ساخته شده است. (جمعی از نویسندگان، ١٣٨٣، ص ١٤٥)

- میشل فوکو[30] متفکر دیگری است که می نویسد: زبان، شکل و محتوای مذهبی انقلاب اسلامی ایران، امری عارضی، اتفاقی و تصادفی نیست؛ بلکه تشیع با تأکید بر موضع مقاومت انتقادی سابقه دار خود در برابر قدرتهای سیاسی حاکم و نیز نفوذ عمیق و تعیین کننده در دل انسانها، توانست نقش آفرینی کند. (جمعی از نویسندگان، همان)

نسبت عاشورای حسینی و هویت انقلاب اسلامی در دیدگاه امام خمینی (ره)

با توجه به مباحث ارائه شده در خصوص مفهوم هویت مشخص شد که یک حرکت آگاهانه (مانند انقلاب اسلامی)، می تواند موجبات پیوستگی اجزای یک ترکیب نوین بنام هویت اجتماعی را برساخت نماید و قالبی منسجم برای این پدیده تعریف ومعرفی نماید. تمامی رویکردهای برساختگرایی این فرض کلی را قبول دارند که زبان گونه ای پویا از پرکتیس اجتماعی است که به جهان اجتماعی از جمله هویت ها، روابط اجتماعی و برداشت های موجود از جهان شکل می بخشد، براساس این فرض فرایندها و مقولات ذهنی بر خلاف باور روانشناسی شناختی و روانکاوی نه از طریق «درونی» بلکه به طریق اجتماعی و به وسیله پرکتیس های گفتمانی برساخته می شوند. (ادوارد و پوتر به نقل ازیورگنسن، ١٣٨٩، ١٦٤). بنابراین اقدام امام خمینی در برساخت هویت انقلاب اسلامی و هویت بسیجی را می توان فعالیتی عملی و اجتماعی تفسیرکرد که در قالب گفتمان عاشورایی شکل گرفته است. با جستجو در آثار مکتوب و منقول حضرت امام خمینی (ره)، و بکارگیری استعاره ها، تمثیل ها و تقیدها(میزان علاقمندی) و بیان حقایق در متن سخنان و پیام ها(ژانرها) می توان مصادیق تأثیرهای عاشورا را بر هویت انقلاب اسلامی استخراج و دسته بندی کرد و این موضوع را پی گرفت که «بین هویت انقلاب اسلامی و هویت عاشورا، نسبت و رابطۀ تنگاتنگی در نظریه و عمل برقرار است»؛ به گونه ای که هویت انقلاب اسلامی و به تبع آن هویت بسیج، هویتی عاشورایی است.

ارتباط مسلم هویت انقلاب اسلامی و هویت عاشورایی، از دو جهت است: یکی اینکه حرکت عاشورای حسینی ایجاد کنندۀ «هویت تأسیسی انقلاب اسلامی»(مسئولیت و اقدام رهبری دینی در احیای دین و ایجاد حکومت اسلامی) و دیگری «هویت تداومی انقلاب اسلامی»(مشارکت و بسیج توده های مردمی برای تداوم و حفاظت از دستاوردهای آن) بوده است. بسیج به عنوان مولود انقلاب اسلامی و تحت تأثیر انقلاب عاشورا بر این فرضیه استوار است که نسبت قریب و یکسانی با آن دارد،. بنابراین، بسیج در جایگاه تداوم دهندۀ هویت اسلامی انقلاب اسلامی، دارای هویت عاشورایی می باشد.

بخشی از بیانات و پیامهای حضرت امام خمینی (ره) مؤید این نکته است که برپایی انقلاب اسلامی و ایجاد هویت آن، منبعث از قیام سیدالشهدا(ع) بوده است.

این نکته در بسیاری از آثار قلمی و نقلی حضرت امام منعکس شده است که می توان به موارد زیر اشاره کرد:

«انقلاب اسلامی ایران، پرتوی از عاشورا و انقلاب عظیم الهی آن است». (امام خمینی، ج ١٧، ص ٤٨٢)

«فداکاری ها و مجاهدات جوانان برومند کشور اسلامی که پایه گذار خروج از ظلمت به سوی نور و از حقارت به سوی سرافرازی و از اسارت به سوی استقلال بود، از نور الهی عاشورا، فروغ و از شمس جمال حسینی (ع)، گرمی یافت». (همان، ج ١٦، ص ٢٩٠)

«نهضت امام حسین (ع) آمده تا اینجا و این نهضت را درست کرده است.

(نهضت ما) شعاعی است از آن نهضت». (همان، ج ١٠، ص ٣١٤)

«نهضت ما مرهون امام حسین (ع) است». (همان، ج ٨، ص ٥٢٨)

«ما هرچه داریم از محرم است... از شهادت سیدالشهدا(ع) است. اگر این مجالس وعظ و خطابه و عزاداری و اجتماعات و سوگواری محرم نبود، ما پیروز نمی شدیم. همه تحت بیرق امام حسین (ع) قیام کردند». (همان، ج ١٧، ص ٥٨)

«اگر این دستجات سینه زنی و نوحه سرایی نبود، ١٥ خرداد پیش نمی آمد؛ هیچ قدرتی نمی توانست ١٥ خرداد را بر پا کند، مگر قدرت خون سیدالشهدا(ع)». (همان، ج ١٦، ص ٣٤٦)

این روند در برخی بیانات امام خمینی (ره) با صراحت بیشتری جنبۀ تمثیلی (شبیه سازی) و این همانی درهویت پیدا می کند؛ به عنوان نمونه:

«امروز روز انتقام از کفر و نفاق است؛ روز فداکاری است؛ امروز روز عاشورای حسینی است؛ امروز ایران کربلاست؛ حسینیان آماده باشید». (همان، ج ٢١، ص ١١)

«این همه مردم خون دادند برای اینکه اسلام تحقق پیدا کند. (این راه) دنبالۀ کار سیدالشهداست؛ سیدالشهدا هم خونش را داد برای اینکه اسلام تحقق پیدا کند». (همان، ج ٨، ص ٤٢)

بخشی از بیانات امام (ره) ناظر بر این معنی است که انقلاب اسلامی و هویت مفهومی آن، رابطه تعدی و پیوندی دارد و الگو گرفته از حماسۀ عاشورا است و در حقیقت؛ هویت انقلاب اسلامی با الهام از نهضت حسینی ترسیم شده است؛ از جمله:

«ملت ایران با الهام از حادثۀ عاشورا، آن قیام کوبنده را به وجود آورد». (همان، ج ١٦، ص ٢٩٠)

«ملت ایران از پرتو هدایت [امام حسین (ع)]، معرفت به وظیفه و از استقامت او در مقابل باطل، استواری فرا گرفت». (همان، ج ١٦، ص ٢٤٩)

«کیفیت مبارزه را حضرت سیدالشهدا(ع) به ملت ما آموخته و با کار خودش، به ملت ما تعلیم داده است». (همان، ج ١٧، ص ٥٦)

«ما افتخار می کنیم که مانند سیدالشهدا(ع) در روز عاشورا کشته شویم و بچه های ما را اسیر و اموالمان را غارت کنند. ما همانند حسین (ع) از همین الآن اعلام می کنیم هر که با ماست، به طرف ما بیاید و هر کس با ما نیست، به سمت لشکر یزید برود». (همان، ج ١، ص ٢٤٠)

«ما که تابع حضرت سیدالشهدا(ع) هستیم، باید ببینیم که انگیزۀ ایشان از قیام، نهی از منکر بود و اینکه، هر منکری باید از بین برود؛ من جمله حکومت جور». (همان، ج ٢١، ص ١)

تبیین رویکرد امام خمینی (ره) در مورد نسبت و رابطۀ قاطع انقلاب اسلامی با قیام امام حسین (ع)، گویای تأثیرگذاری شناختی و عاطفی عاشورا بر ایجاد انقلاب اسلامی است؛ یعنی انگیزۀ اعتقادی، اندیشه ای و باورداشت و احساس تعلق به عاشورا در حرکت انقلابی مردم ایران، قبل از هر چیز در کلام و موضع گیری های امام (ره) در طول سالهای مبارزه و پیروزی بوده است. اما آیا تبیین تأثیر تأسیسی عاشورا بر انقلاب اسلامی می تواند تمام نسبت را بازگو کند؟ به طور قطع، جواب منفی است؛ به این دلیل که قیام امام حسین (ع) منحصر و محصور در زمان و مکان نشد، بلکه همانند یک روح همیشگی، در کالبد تاریخ است و تاکنون ١٤٠٠ بار تکرار و بازتولید شده است. بنابراین، نهضت حسینی از حیث تداومی نیز در نهضت امام خمینی بازتولید شده است، طرز بیان، استعاره و تقید امام به کاربرد واژه های یکسان و مشابه برای بسیج نیز می تواندگویای این پیوند و همسانی باشد و رمز این تداوم، همان تعهد، آمادگی دفاع و وفاداری عاشورایی است که در پیروان امام خمینی (ره) در قالب بسیج تبلور می یابد.

هویتی که در دو بعد تأسیسی و تداومی، از جمله منابع اقتدار شیعه محسوب شده، در ایام محرم، قوی ترین نیروی بسیج اجتماعی را در اختیار انقلاب اسلامی قرار می داد. بهره برداری هویتی از عاشورا در تاریخ تشیع نیز مسبوق به سابقه بوده است؛ چرا که سنت اعتراض علیه حکومتهای جبار، سنت شهادت و جاودانگی قبور ائمه و امامزادگان، مرثیه خوانی و عزاداری برای شهیدان، از جمله منابع سنتی قدرت شیعیان محسوب می شده است. (کاظمی، ١٣٧٦، ص ١٢٨)

به تعبیر حمید عنایت: «امام خمینی مفاهیمی مانند تقیه، امر به معروف و نهی از منکر، جهاد و شهادت را به صورت متفاوتی با فقهای قبل تفسیر کرد و با توجه به ربط وثیقی که بین این چهار مقوله برقرار می کرد، هنگامی که شهادت امام حسین (ع) و عبارت کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا را در نظر می گرفت، تفسیری از قیام امام حسین (ع) به دست می داد که می توانست کنش انقلابی علیه رژیم پهلوی را برانگیزاند. در واقع؛ امام خمینی (ره) بیش از علمای دیگر شیعه، خاطرۀ کربلا را با احساس حادی از ضرورت سیاسی به کار گرفته است». (عنایت، ١٣٦٢ص ٢٧١) همفکران امام خمینی (ره) طی سخنرانی ها و پیامهای خود با استفاده از نمادهای عاشورایی نظیر شهادت، امام حسین (ع)، کربلا، امامت و عدالت و مفاهیم مقابل آن، مانند ظلم، فساد، یزید... و بیان حوادث محرم ٦١ هجری، بر افکار عمومی جامعه تأثیر گذاشته، فرهنگ سیاسی جامعۀ ایران را دچار تحول اساسی کرده و به هویت سازی پرداختند(مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، ١٣٨٥، ص ٧٧)؛

این هویت سازی شیعه، توان علی در اختیار نظام را بر محور عاشورا قرار می دهد که امکان بازیابی هویت اصیل اسلامی را در قرن جدید فراهم می سازد. مؤلفه های مذهب شیعه و همچنین فضایی که در جامعۀ ایرانی نسبت به حادثۀ عاشورا وجود داشت، عامل تقویت هویت انقلاب اسلامی شد و به این ترتیب، ایدئولوژی، فضای فرهنگی سیاسی و زمینه های تاریخی ایران اوضاعی را فراهم آورد که رهبران مذهبی در چارچوب انقلاب اسلامی، توان بسیج مردم را یافته و به طراحی مسیر انقلاب بپردازند.

بازسازی حادثۀ عاشورا و ورود آن با گفتمانهای جدید به فضای فرهنگی سیاسی جامعه، از جمله نمادهای هویت سازی بر اساس قیام حسینی به شمار می آید.

اگرچه در مقطعی سلطۀ قدرتهای فرا منطقه ای و استبداد داخلی، اوضاعی غیر عادلانه و دین ستیز را بر جامعۀ ایران حاکم ساخته بود، حرکت انقلاب اسلامی توانست با استفاده از هویت برآمده از فرهنگ عاشورا، یزید و حاکمیت او را با وضعیت معاصر ایران مشابه سازی کرده، به این ترتیب، مردمی را که سالها در عزای حسین (ع) گریسته بودند، برانگیزاند و به قیام علیه سلطۀ خارجی و استبداد داخلی دعوت کند. (مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، ١٣٨٥، ص ٨٧)

به تعبیر شهید مطهری، مردمی که سال ها آرزوی این را داشتند که در زمرۀ یاران امام حسین (ع) باشند، در فضای انقلاب، خود را در صحنه ای مشاهده کردند که گویی حسین (ع) را عینا مشاهده می کنند. مردم صحنه های کربلا را در برابر خود می دیدند و همین باعث شد که بپا خیزند و یکسره بانگ تکبیر بر هر چه ظلم و ستمگری است بزنند. (مطهری، ١٣٧٣، ص ١٢١)

الهام گرفتن از الگوی نهضت عاشورا در شکل گیری انقلاب اسلامی، بارزترین مصداق پیوند هویت ایرانی - اسلامی است؛ تا جایی که این انقلاب، مرهون نهضت امام حسین (ع) و یارانش است. عاشورا به عنوان یک جریان اجتماعی قوی و حرکتی آگاهانه، سالیان متمادی است که ضمن تقویت انسجام اجتماعی، جامعه را از گزند مخاطرات، ایمن نگاه داشته است. (زارعی و همکاران، ١٣٩١، ص ١٣٢)

نقش هویت عاشورایی در تداوم هویت انقلابی - اسلامی و بسیج مردمی

در کنار تأثیر ایجادی و تأسیسی عاشورا بر انقلاب اسلامی، به خصوص از ابعاد شناختی و عاطفی، از نظر تأثیر تداومی عاشورا نیز (رمز تداوم انقلاب در کوران تهدیدها و تحریم ها) نمی توان از ظرفیتهای رفتار عاشورایی در تقویت هویت تداومی انقلاب چشم پوشی کرد. حضرت امام (ره) برخی از شاخصه های هویت ساز کربلا را که در فرایند و شکل گیری هویت بسیج انقلابی و تداوم آن در ایران در جایگاه توان علّی نقش محوری دارند، این گونه بازگو فرموده اند:

-«اگر قیام سیدالشهدا(ع) نبود، امروز ما هم نمی توانستیم پیروز شویم. این مجالس عزا و سوگواری سید مظلومان یک وسیله ای فراهم کرد برای ملت که بدون اینکه زحمت برای ملت ما باشد، مردم مجتمع اند». (امام خمینی، ١٣٧٢، ج ١٧، ص ٥٦)

-«(مجالس محرم) سازمانی است که بدون اینکه دست واحدی در کار باشد ملت را جمع کند، خود به خود مردم را به هم پیوند داده است». (همان، ج ١٦، ص ٣٤٤)

-«ملت ما انقلابی کرد که به برکت همین مجالس (محرم) بود که همۀ کشور و مردم را دور هم جمع کرد و همه به یک نقطه نظر کردند». (همان، ص ٣٤٧)

-«اگر عاشورا و گرمی شور انفجاری آن نبود، معلوم نبود چنین قیامی بدون سابقه و سازماندهی واقع بشود». (همان، ص ٢٩٠)

-«تجمع و سوگواری برای سیدالشهدا (ع) برای ما نفع دارد. همین جهت روانی آن که قلوب را چگونه به هم متصل می کند». (همان، ج ١١، ص ١٠٠)

در موارد پیش گفته، به طور مشخص به گوشه ای از کارویژه های هویت تأسیسی و تداومی برآمده از نهضت عاشورا؛ مانند انسجام بخشی و ایجاد هماهنگی و هم آوایی اجتماعی که زمینۀ ایجاد یک حرکت هدفمند اجتماعی، مانند انقلاب اسلامی و بسیج توده ای را فراهم می آورد، اشاره شده است. از دیگر مصادیق فرایند تأثیر نهضت عاشورا بر هویت تداومی انقلاب اسلامی، مشابه سازی تاریخی پدیدۀ هویت است که حضرت امام خمینی (ره) با طرز بیان خاص و تکیدی در عبارتی این چنین به تبیین آن پرداخته اند: «مجالس عزای حسینی (از جمله) شعائر مذهبی و سیاسی ماست. ذکر مصائب مظلوم و ذکر جنایات ظالم در هر عصری، مظلومان را مقابل ظالم قرار می دهد». (همان، ج ١٠، ص ٣١٦)

حضرت امام (ره) بر پایۀ تفکر و الگوهای عاشورایی، هویت تداومی انقلاب اسلامی را هم بر بستر عاشورا بنا کردند. این نگرش آنچنان در منظر امام (ره) قطعیت یافته که ایشان با قاطعیت اعلام فرمودند: «عاشورا را زنده نگه دارید که با زنده نگه داشتن عاشورا، کشور شما آسیبی نخواهد دید». (همان، ج ١٥، ص ٣٣٣)

تأکید امام (ره) بر زنده نگه داشتن حماسۀ عاشورا و تفکر عاشورایی از آن رو است که ایشان حیات انقلاب را پیوسته به بقای هویت عاشورایی آن دانسته، در صورت بقا و صحت مسیر، بزرگداشت قیام سیدالشهدا در فضای جامعۀ، انقلاب اسلامی را از هر خطری مصون و محفوظ قلمداد می کنند. و یادآوری می کنند «باید بدانید که اگر بخواهید نهضت شما محفوظ بماند، باید این سنتها (مجالس عزاداری سیدالشهدا) را حفظ کنید. این خون سیدالشهداست که خون همۀ ملتهای اسلامی را به جوش می آورد و این دستجات عاشوراست که مردم را برای حفظ اسلام و مقاصد آن مهیا می کند». ( امام خمینی، صحیفه نور، ج ١٥، ص ٣٣١)

-«ما (بعد از انقلاب) به این اجتماع عاشورا و مجالس روضه بیشتر از سابق نیازمندیم. زنده نگه داشتن عاشورا مسئلۀ بسیار مهم عبادی و سیاسی است و در پیشبرد انقلاب اثری بسزا دارد». (همان، ج ١٣، ص ٣٢٧)

-«یکی از رمزهای بزرگی که بالاترین رمز است، قضیۀ سید الشهداست؛ اگر ما بخواهیم مملکتمان یک مملکت مستقل و آزادی باشد، باید این رمز را حفظ کنیم». (همان، ج ١١، ص ٩٧)

در این فراز، حضرت امام با اشاره به دو شعار و هدف مهم از انقلاب اسلامی؛ یعنی استقلال و آزادی، حفظ این دو دستاورد انقلاب را منوط به حفظ هویت عاشورایی می دانند؛ هویتی که از آن به «رمز» تعبیر کرده اند و این عبارت، از دقیق ترین مصادیق محسوب کردن عاشورا به عنوان محتوای هویت تداومی انقلاب اسلامی به شمار می آید. از این جمله اند تعابیری مانند:

-«اگر سید الشهدا نبود، این نهضت را هم پیش نمی برد. همین گریه ها (و عزاداری ها) این مکتب را تا الان نگه داشته و همینهااست که ما را زنده نگه داشته و این نهضت را پیش برده است». (همان، ج ٨، ص ٥٢٧)

-«ما تحت عنایات خدای تبارک و تعالی و پرچم توحید هستیم که همان پرچم امام حسین (ع) است... و ما همان طوری که سیدالشهدا در مقابل آن همه جمعیت و آن همه اسلحه ای که آنها داشتند قیام کرد تا شهید شد، ما هم برای شهادت حاضریم». (همان، ج ١٧، ص ٥٩)

در این عبارت به یکی از فرایندهای تداوم انقلاب اسلامی که شهادت طلبی است، اشاره شده؛ فرایندی که از جمله شاخص ترین مصادیق هویت تداومی برگرفته از نهضت عاشوراست و می فرمایند: «محرم و صفر است که اسلام را زنده نگه داشته است». (همان، ج ١٥، ص ٣٣١)

ودر فرازی دیگر می فرماید «به جز قدرت سیدالشهدا هیچ قدرتی نمی تواند این ملتی را که از همه جانب به او هجوم شده است و توطئه هایی را که از جانب همۀ قدرتهای بزرگ برای او چیده اند، خنثی کند؛ الا همین مجالس عزای (سید الشهدا)». (همان، ج ١٦، ص ٣٤٦)

یکی از نقاط برجستۀ تکوین هویت ملی ایرانی - انقلابی در تاریخ معاصر ایران، پیوند هویت ایرانی - اسلامی و انقلابی است که در در دوران معاصر امام خمینی (ره) توانست این پیوند و انسجام را با تشکیل بسیج انقلابی با تکیه بر توان هویت سازی عاشورا در دل مساجد بنیان نهد. نتیجۀ این پیوند، منجر به دو حرکت بنیادین تحول اجتماعی در ایران شد که عبارتند از:

١. شکل گیری کانونهای مبارزاتی (رهبری - نیروهای انقلابی) انقلاب در مساجد که منجر به پیروزی انقلاب اسلامی در ایران شد.

امام خمینی (ره) در این مسیر، به مسجد به عنوان مرکز جنبش و خروش اسلامی نگاه می کردند: «مسجد در اسلام و در صدر اسلام، همیشه مرکز جنبش و حرکتهای اسلامی بوده؛ از مسجد، تبلیغات اسلامی شروع می شده است و از مسجد، حرکت قوای اسلام برای سرکوبی کفار و وارد کردن آنها در زیر بیرق اسلام بوده است. همیشه در صدر اسلام مسجد مرکز حرکات و مرکز جنبشها بوده است». (امام خمینی، ١٣٥٨/١/٣١)

همچنین امام (ره) در فرازی دیگر، مسجد را مرکزی چند کارکردی معرفی می کنند:

«مسجدالحرام و مساجد در زمان رسول اکرم (ص)، مرکز جنگها و مرکز سیاستها و مرکز امور اجتماعی و سیاسی بوده است. این طور نبوده است که در مسجد پیغمبر(ص) همان مسائل عبادی نماز و روزه باشد؛ مسائل سیاسی اش بیشتر بوده.

هر وقت می خواستند به جنگ بفرستند اشخاص را، بسیج کنند مردم را برای جنگها، از مسجد شروع می کردند این امور را». (امام خمینی، ١٣٦٢/٥/٢٥)

٢. تشکیل ارتش ٢٠ میلیونی و خلق حماسۀ دفاع مقدس.

مهم ترین وجه تمایز انقلاب ایران را باید در گستردگی «بسیج انقلابی» و «جوهرۀ دینی» آن جست؛ یعنی در نقش تعیین کننده و تمام کنندۀ دین به عنوان ایدئولوژی بسیج گر، رهبری بسیج کننده و شبکه و سازمان اداره کنندۀ آن. (شجاعی زند، ١٣٨٣، ص ٨٤)

بدون شک این قدرت بسیج کنندگی، مرهون «آیین اسلام، رهبری دینی، میراث عاشورا، شبکه های مساجد» و پتانسیلهای محلی شکل گرفته در قالب هیئات عزاداری امام حسین (ع) بوده است.

«جوهره دینی» بسیج انقلابی در انقلاب ایران را می توان در سه رکن اساسی «ایدئولوژی، رهبری و سازمان بسیج» به شرح ذیل بازگو کرد:

الف) ایدئولوژی بسیج گر؛ ایدئولوژی بسیج گر با طرح شوق انگیز، آیندۀ مطلوب، ارائۀ تصویر وضعیت موجود و راهکارهای جذاب و قابل تحقق، میزان آمادگی مردم را برای حضور در صحنه افزایش می دهد. ایدئولوژی بسیج گر مبتنی بر خواسته های ارزشی، روح جمع گرایانه و نوعدوستانه و مقبولیت عمومی است. پیر بلانشه با اصطلاح «قیام همۀ مردم» (بلانشه، ١٣٦٣، ص ٣٢)و فوکو با اصطلاح «همه در یک سو»، بر این باورند که رهبری دینی با آموزه های دینی و ایدئولوژیکی توانست آحاد مردم مؤمن را ذیل «اراده جمعی یک ملت» برای یک «موضوع، یک مقصد و یک هدف بیشتر بسیج نماید و آن عبارت بوده است از خروج شاه. »( فوکو، ص ٥٧، نقل از رمضان نرگسی، ) همچنین فوکو اضافه می کند که آن یک حرکت مردمی به تمام معنی بود، نه ائتلاف میان گروهها و سازش میان طبقات. (فوکو، ١٣٧٩، ص ٦٢)

ب) پایگاه دینی رهبری بسیج کننده؛ خاستگاه و مقام دینی امام خمینی (ره)، روش و شیوه های مبارزه، نفوذ فوق العاده و کاریزمایی و اسطوره ای ایشان، موجب اجماع همگانی (آحاد مردم و علما) بر او به عنوان مرجع دینی، حتی برای اکثریت روحانیت، جایگاه او را به عنوان رهبر انقلاب تثبیت کرد و این عامل تأثیر فوق العاده ای در قدرت بسیج گری امام در فرایند انقلاب داشت.

ج) پشتوانۀ دینی سازماندهی بسیج: از سیرۀ نبوی و حسینی و قیامهای انتقام جویانۀ شیعیان در پی واقعۀ کربلا اتفاق افتاد و بسیاری از ایرانیان در آن مشارکت داشتند؛ از جمله قیام توابین در کوفه و قیام مختار ثقفی و مجازات قاتلان امام حسین (ع).

هالیدی[31] معتقد است که علت پیش افتادن جریان مذهبی در انقلاب ایران را- در مقایسه با جریانات چپی و لیبرالی - بیش از هر چیزی باید در سازماندهی آن دید. مساجد و روحانیون تنها پایگاه و گروه بازمانده از پس ١٥ سال سرکوب بوده است. (هالیدی، ١٣٥٨، ص ٣٠٧)

حضرت امام (ره)، سمبل حراست و بازتولید هویت را فرایند مبارزه و دفاع از موجودیت خود در مقابل بیگانه، در بستری عمومی به نام آمادگی دائمی و بسیج عمومی معنا کرده، می فرمایند: «ما می گوییم تا شرک و کفر هست، مبارزه هست و تا مبارزه هست، ما هستیم. ما بر سر شهر و مملکت با کسی دعوا نداریم. ما تصمیم داریم پرچم لا اله الاالله را بر قلل رفیع کرامت و بزرگواری به اهتزاز درآوریم. پس ای فرزندان ارتشی و سپاهی و بسیجی ام و ای نیروهای مردمی!... امروز روز هدایت نسلهای آینده است. کمربندهایتان را ببندید که هیچ چیز تغییر نکرده است... و فردا، ان شاءالله روز پیروزی جنود حق خواهد بود. ولی خواست خدا هر چه هست، ما در مقابل آن خاضعیم و ما تابع امر خداییم و به همین دلیل طالب شهادتیم». (همان)

امام همچنین در تبیین این فرایند، تشکیل بسیج فراگیر جهانی را هدف قرار می دهند: «امروز جنگ حق و باطل، جنگ فقر و غنا، جنگ استضعاف و استکبار و جنگ پابرهنه ها و مرفهین بی درد شروع شده است و من دست و بازوی همۀ عزیزانی که در سراسر جهان، کوله بار مبارزه را بر دوش گرفته اند و عزم جهاد در راه خدا و اعتلای عزت مسلمین را کرده اند، می بوسم و سلام و درودهای خالصانۀ خود را به همۀ غنچه های آزادی و کمال نثار می کنم... ملت عزیز ما که مبارزان حقیقی و راستین ارزشهای اسلامی اند، به خوبی دریافته اند که مبارزه، با رفاه طلبی سازگار نیست و آنها که تصور می کنند مبارزه در راه استقلال و آزادی مستضعفین و محرومان جهان با سرمایه داری و رفاه طلبی منافات ندارد، با الفبای مبارزه بیگانه اند... بحث مبارزه و رفاه و سرمایه، بحث قیام و راحت طلبی، بحث دنیاخواهی و آخرت جویی، دو مقوله ای است که هرگز با هم جمع نمی شوند و تنها آنهایی تا آخر خط با ما هستند که درد فقر و محرومیت و استضعاف را چشیده باشند. فقرا و متدینین بی بضاعت، گردانندگان و برپا دارندگان واقعی انقلابها هستند». (همان)

حضرت امام ضمن یادآوری اهمیت جهاد دفاعی، جهاد فی سبیل الله در رأس تمام احکام و حافظ اصول می داند و می فرماید «جنگ ما، جنگ اسلام است علیه تمام نابرابری های دنیای سرمایه داری و کمونیزم؛ جنگ ما، جنگ پابرهنگی علیه خوشگذرانی های مرفهین و حاکمان بی درد[32] کشورهای اسلامی است.... این جنگ، جنگ اعتقاد است؛ جنگ ارزشهای اعتقادی انقلابی علیه دنیای کثیف زور و پول و خوشگذرانی است. جنگ ما، جنگ قداست، عزت و شرف و استقامت علیه نامردمی هاست». (همان، ١٣٦٧/٤/١٤) عبارت هایی که در فرازی از فرمایشات امام حسین (ع) علیه یزید نیز دیده می شود.

امام خمینی (ره) علاوه بر ظهور هویت عاشورایی در دوران مبارزات و پیروزی انقلاب اسلامی، تجلی واقعی و بلوغ هویت عاشورایی را در کالبد بسیج و در دوران دفاع مقدس می دانند. به استناد گزیده ای از سخنان حضرت امام (ره) در مورد هویت عاشورایی جنگ و دفاع مقدس، این امر را می توان تبیین کرد. حضرت امام (ره) با تأکید بر نقش بسیج عمومی در طول مبارزات، پیروزی، استقرار و پایداری انقلاب اسلامی، در موضوع مقابله با دشمن نیز توجه به حفظ هویت فراگیر دینی و مکتبی را بسیار مهم می دانند: «نکتۀ مهمی که همۀ ما باید به آن توجه کنیم... به یقین، آنان مرزی جز عدول از همۀ هویتها و ارزشهای معنوی و الهی مان نمی شناسند.

به گفتۀ قرآن کریم، هرگز دست از مقابله و ستیز با شما برنمی دارند، مگر اینکه شما را از دینتان برگردانند. ما چه بخواهیم و چه نخواهیم، صهیونیست ها و آمریکا و شوروی در تعقیبمان خواهند بود تا هویت دینی و شرافت مکتبی مان را لکه دار کنند». (همان، پیام استقامت، ١٣٦٧/٤/٣٠)

هویت عاشورایی بسیج از دیدگاه مقام معظم رهبری

حضرت آیت الله خامنه ای یکی از خصوصیات برجسته و بارز نظام جمهوری اسلامی ایران را استقلال و هویت می دانند و تأکید دارند که ما به برکت اسلام توانسته ایم هویت ایرانی خود را حفظ کنیم و یادآوری می نمایند هویت ایرانی ما از اسلام است.

(در دیدار اعضای شورای عالی استانها و شهرداران مراکز استانها، ١٣٩٠/٢/١٠)

ایشان در تبیین هویت نوین جامعۀ ایرانی، قائل به سه عنصر ایرانی، اسلامی و انقلابی اند و آن را در سه حادثۀ بزرگ دوران معاصر جامعۀ ایران بازگو می کنند که عبارتند از:

١. وقوع انقلاب اسلامی تحت تأثیر آموزه های دین اسلام، ایدئولوژی احیاگر تشیع، قیام امام حسین (ع) در کربلا و اندیشۀ مهدویت؛

٢. دفاع مقدس و قابلیتهای جهادگری و آزمون استقامت و پایداری و تأکید بر تاریخ ساز بودن دفاع مقدس. در این رابطه می فرمایند: «هشت سال جنگ تحمیلی عرصۀ بسیار مهمی برای بروز روحیۀ اسلامی، انقلابی و خصلتهای صحیح در یک انسان مسلمان محسوب می شود. لذا جستجو و بیان مواردی که تفکر، روحیه و منش اسلامی آن نمود می یابد، یک کار برجسته، مهم و ارزشمند است. هشت سال جنگ تاریخ را تغذیه می کند و آنچه در این مدت اتفاق افتاد، بیان کنندۀ روحیۀ مقاومت و فداکاری همراه با اخلاص ملت پرافتخار ایران در عرصه های مقاومت بوده است و باید از حماسه های به جای مانده از جنگ برای جاری کردن این روحیه در طول و امتداد تاریخ استفاده شود». (مقام معظم رهبری، ٧٠ /٥/٢٣)

همچنین مقام معظم رهبری در جمع مردم گیلانغرب، با پیوند هویت کنونی جامعۀ ایران با هویت و عظمت دوران دفاع مقدس می فرمایند: دوران دفاع مقدس هویت و عزت ملی و اعتقادات مستحکم اسلامی است.... همۀ دختران و پسران و زنان و مردان مؤمنی که دوران دفاع مقدس و دفاع نظامی از کشور و ملت را درک نکرده اند، اکنون با همان روحیۀ ملی، در میدان پر افتخار دفاع از شرف و شخصیت عظیم ملی و اسلامی به نقش آفرینی بپردازند. علاوه بر این، ایشان حفظ خاطرات پر معنای دفاع مقدس را از عوامل مؤثر در حفظ هویت ملی برشمرده، فرمودند حفظ خاطرات پایداری مردم شهرهای مناطق جنگی و... در حفظ هویت دارای چنان اهمیتی است که شخصیتهای برجسته، دانشمندان و عناصر فعال و متفکر باید در این زمینه احساس مسئولیت کنند. (برگرفته از بیانات رهبری در دیدار با مردم گیلانغرب، ١٣٩٠)

٣. ضرورت بسیج عمومی و به کارگیری ظرفیتها و توان ملی در تمدن سازی و ارائۀ الگوی اسلامی -ایرانی پیشرفت، که شاخصها و علائم نیل به آن در سایۀ جهاد علمی، اقتصادی و فرهنگی در افق آینده کاملا مشهود است.

مقام معظم رهبری ریشۀ هویت بسیجی را در هویت محرم و عاشورا می دانند و آن را این گونه توصیف می کنند: «تناسبی میان هویت و حقیقت بسیج با هویت محرم و عاشورا وجود دارد. بسیج افتخار دارد که پیرو مکتب عاشوراست. البته عاشورا اوج فداکاری و ایثار است؛ همۀ تاریخ، همۀ عالم، مسئلۀ عاشورا و حسین ابن علی (ع) و اصحاب وفادار او را با این خصوصیت شناخته اند؛ فداکاری، ایثار در راه خدا و در را تحقق اهداف الهی... برجسته ترین خصوصیت عاشورا همین فداکاری و شهادت است... بسیج همین راه است؛ همین حرکت است، همین هدفهاست، همین ابزارها و همین وسیله است. بسیج جمع فداکاری از مردمند، برای مردم.... در هر کار خیر؛ این حرکت بسیج است؛ حرکتی مردمی برای مردم، در دل مردم، از خود مردم، از همۀ قشرها، زنان، مردان، مردان جوان، پیران، نوجوانان، از اصناف گوناگون؛ یعنی تشکیل یک مجموع ] حزب الله واقعی». (بیانات در جمع اقشار نمونه بسیج، ٩٠ /٩/٦)

بر همین قاعده، مقام معظم رهبری فرهنگ بسیج را که خمیرمایۀ اصلی هویت بسیج را تشکیل می دهد، این گونه تعریف و تبیین می کنند: «فرهنگ بسیجی یعنی آن مجموعه معرفتها و روشها و منشهایی که می تواند مجموعه های عظیمی را در ملت به وجود بیاورد که تضمین کنندۀ حرکت مستقیم و پایدار اسلامی آن ملت باشند. این یک تفکر است، - صرفا- در ذهن هم نیست، در خارج و در عینیت وجود دارد. (همان)

بسیج، پاسدار هویت عاشورایی انقلاب اسلامی

امام خمینی (ره) در فرایندهای مختلف نظام اسلامی (مبارزه، پیروزی، استقرار، پایداری و... ) برای مردم و بسیج عمومی جایگاه ویژه ای قائل بود. ایشان بر این باور بود که هویت جدید شکل گرفته در نتیجۀ انقلاب اسلامی، می تواند هویت جمعی مدافع را به میدان تداوم دستاوردهای آن نیز وارد کند. در این رابطه می فرماید: «باید بدانید که اگر بخواهید نهضت شما محفوظ بماند، باید این سنتها را حفظ کنید». (همان، ج ١٥، ص ٣٣١) و در جهت دهی به این تاثیر در الگوگیری از حماسه عاشورا می فرماید: «تکلیف ما را سیدالشهدا(ع) معلوم کرده است، که از شهادت نترسید». (همان، ج ١٧، ص ٥٥)

همانطور که در تعریف هویت از دیدگاه فروید نیز یادآوری شد، جستجوی مشابهت با آرمان ها و چشم اندازهای بلند، استوره ها و استعاره ها در استحکام بخشی هویت موثر است، لذا امام در جایگاه یک رهبر معنوی در برقراری این پیوند می فرمایند:

«کربلا چه کرد و عاشورا چه تأثیری داشت؟ همۀ زمینها باید این طور باشد؛ همۀ روز ملت ما باید این معنا را داشته باشد که امروز روز عاشوراست و ما باید در مقابل ظلم بایستیم و همین جا کربلاست و باید نقش کربلا را پیاده کنیم». (همان، ج ١٠، ص ١٢٢)

ماهیت انقلاب اسلامی و توطئه های گوناگون مقابل آن اقتضا می کند با دست های پیروانی با شور حسینی، بر دوام و پابرجا بماند و این ممکن نیست مگر گروهی که آمادگی ایثار و فداکاری به مانند یاران حضرت ابا عبدالله (ع) را یافته باشند.

شهید مطهری در مورد ماهیت ایثار و فداکاری یاران امام حسین (ع) می نویسد:

«خصوصیت حادثۀ کربلا در میان حوادث فجیع دیگر جهان این است که همۀ آنها با آنکه راهی برای نجات داشتند، منتها در مقابل قبول ذلت و بی ایمانی، خدا و ایثار و تعظیم حق را ترجیح دادند. آنها جمال اخلاق و زیبایی و شهادت و کمال عبودیت را درک کرده بودند». (مطهری، ١٣٨١، ج ٢، ص ٩٩)

خنثی سازی توطئه های پیش روی انقلاب اسلامی مستلزم تزریق روح آزاد اندیشی در جامعه جهانی و محرومین عالم است. در واقع؛ آنچه انقلاب اسلامی به تأسی از نهضت حسینی نه تنها برای مسلمانان ایران، بلکه همۀ جهان به ارمغان آورد و به تمام آزاد اندیشان و نهضتهای رهایی بخش هدیه داد، روحیۀ آزادی خواهی و آزادمنشی در قرن جدید و احیای هویت از طریق بازگرداندن روحیۀ توانستن و خودباوری به آنها بود که زیر چکمه مستکبران و عوامل استعمار از میان رفته بود. که جلوه های آن را امروز در تحولات منطقه شاهد هستیم که مقام معظم رهبری از آن به عنوان «بیداری اسلامی» یاد می کند.

وجود روحیۀ آزاداندیشی به عنوان یکی از ویژگی های برجستۀ عاشورا و قیام امام حسین (ع)، ضامن بقا و پویایی انقلاب و نکته ای است که همواره از سوی رهبران فرزانۀ انقلاب اسلامی مورد تأکید قرار گرفته است. امام خمینی (ره) رهبرکبیر انقلاب بارها در جریان پیروزی انقلاب و پس از آن، بر ضرورت توجه به آزاداندیشی و تضارب آرا به عنوان وسیله رشد و تعالی جامعه تأکید می کردند و با یادآوری این نکته که «یکی از بنیادهای اسلام، آزادی است».

قیصری (١٣٧٩) معتقد است «قرن بیست و یکم، قرن هویتها و منازعات هویتی خواهد بود» و یادآور می شوند: «با پیروزی انقلاب اسلامی ایران، به هویت تازه ای دست یافته ایم که این هویت برگرفته از روح و فطرت خداگرای انسانها و مبتنی بر نظام اعتقادی اسلام است. در چنین وضعیتی مهم ترین وظیفۀ هر کس تلاش برای پاسداشت و حفظ این هویت تازه است. بی شک آزاد اندیشی راهکار مناسبی برای تقویت این هویت تازه و بسط و گسترش آن در روزگار منازعات هویتی خواهد بود. (قیصری، ١٣٧٩، ص ٦٤)

مقام معظم رهبری ضمن پاسداشت روحیۀ آزادگی و آزاداندیشی به عنوان یکی از ویژگی های برجستۀ عاشورا و قیام امام حسین (ع) و ضامن بقا و پویایی انقلاب در این رابطه می فرمایند: فکر کنید، بگویید، بنویسید، در مجامع خودتان منعکس کنید؛ آن کرسی های آزاداندیشی را که من صد بار- با کم و زیادش - تأکید کردم، راه بیندازید... وقتی یک فضای گفتمانی به وجود آمد، همه در آن فضا فکر می کنند، همه در آن فضا جهت گیری پیدا می کنند، همه در آن فضا کار می کنند... ». (امام خامنه ای، ١٣٩٠/٧/١٣)

انقلاب اسلامی نمونۀ شبیه سازی شدۀ عاشورا در مقیاس امروزی است که ریشه در فطرت و هویت اصیل انسانی - الهی دارد و در انطباق الگوی جهانی، بر اساس کمال مطلوب و حاکمیت عدالت و امام موعود و ایجاد حاکمیت ولایت فقیه به نیابت از امام زمان (عج) استوار شده و هویتی منحصر به فرد یافته است؛ هویتی که به طور صریح و آشکار در تقابل با هویتهای استکبار قرار گرفته است. این هویت به همان نسبت که از جنبۀ تأسیسی، دین پایه است؛ در تداوم و تلاش برای فراگیری و پایداری نیز دین پایه است. در طول تاریخ قیام امام حسین (ع) و عاشورا مهم ترین منبع هویت بخش اسلام شیعی بوده است. انقلاب اسلامی علاوه بر اینکه به طور کامل ملهم از هویت عاشورایی و عاشورا پایه است، از بعد هویت تداومی و جلب مشارکت و همراهی مردمی نیز دارای هویت عاشورایی است که در تفکر معمار بزرگ انقلاب اسلامی در قالب «هویت بسیجی» بازخوانی شده است.

مقصود امام (ره) از هویت عاشورایی در کالبد بسیج، با واژه هایی ارزشی و مقدسی بیان شده که در رأس همۀ آنها شهادت طلبی و عشق جوانان در ایثار جان و فداکاری قرار دارد؛ به طوری که در این رابطه می فرماید: «تبعیت و پیروی از سیدالشهدا(ع) و اصحاب ایشان، در عشق به شهادت است». (همان، ج ١٥، ص ٦)

امام خمینی (ره) موضوع را این گونه یادآوری می فرمایند: «بسیج شجرۀ طیبه و درخت تناور و پرثمری است که شکوفه های آن بوی بهار وصل و طراوت یقین و حدیث عشق می دهد. بسیج مدرسۀ عشق و مکتب شاهدان و شهیدان گمنام است...

پیروانش بر گلدسته های رفیع آن، اذان شهادت و رشادت سر داده اند،... فرزندان انقلاب به هیچ وجه نگذارند ایادی آمریکا و شوروی در آن دو محل حساس نفوذ کنند. تنها با بسیج است که این مهم انجام می پذیرد». (پیام تشکیل بسیج دانشجو و طلبه، ١٣٦٧ /٩/٢)

همچنین حضرت امام (ره) دایرۀ تعهد بسیج را فرا مکانی و فرا زمانی دیده، دفاع همه جانبه[33] را از مرزهای داخلی و کشور فراتر برده، یادآوری می فرمایند که: «باید بسیجیان جهان اسلام در فکر ایجاد حکومت بزرگ اسلامی باشند و این شدنی است؛ چرا که بسیج تنها منحصر به ایران اسلامی نیست. باید هسته های مقاومت را در تمامی جهان به وجود آورد و در مقابل شرق و غرب ایستاد... انقلاب اسلامی در جهان نیازمند فداکاری های شماست و مسئولین تنها با پشتوانۀ شماست که می توانند به تمامی تشنگان حقیقت و صداقت اثبات کنند که بدون آمریکا و شوروی می شود به زندگی مسالمت آمیز توأم با صلح و آزادی رسید. حضور شما در صحنه ها موجب می شود که ریشۀ ضد انقلاب در تمامی ابعاد از بیخ و بن قطع گردد... ». (همان)

بسیج ثمرۀ انقلاب اسلامی برای بازتولید فرهنگ عاشور در زمان است. انحصاری در زن و مرد و پیر و جوان ندارد. گستره ای به اندازۀ تمام دلسوزان و علاقه مندان به سرنوشت کشور و جویندگان حق و حقیقت ناب دارد. مقام معظم رهبری با این تعبیر کامل و جامع از بسیج، بسیج را به وسعت سرزمین ایران گستراند: «بسیج یک سازمان فراگیر است؛ چه در بعد مأموریتی، که در زمینه های دفاعی، امنیتی، سازندگی، علمی و... به فعالیت می پردازد و چه در بعد نیروی انسانی و منابع انسانی، که از همۀ اقشار جامعه، اعم از زن و مرد، دانش آموز، پزشک، دانشجو، استاد، طلبه، در آن عضویت دارند. ایشان در مورخ ٦٧/٦/٥ به مناسبت هفتۀ بسیج در جمع بسیجیان فرمودند: «بسیج، عبارت است از مجموعه ای که در آن پاک ترین انسانها، فداکارترین و آماده به کارترین جوانان کشور در راه اهداف عالی ملت جمع شدند».

در واقع؛ این تعبیر، اثبات نقش بسیج (آحاد مردم متعهد و آماده) در تداوم هویت عاشورایی انقلاب و نظام اسلامی است.[34]

این هویت انقلابی و بسیجی، جزء جدایی ناپذیر جامعۀ معاصر ایران، به خصوص در نسل انقلابی و نسلهای آینده است. ویژگی رویکردها و جهت گیری های انقلابی در عرصۀ زندگی اجتماعی، یکی از عناصر فعال و اجزای هویت ایرانی و اسلامی نسل جوان به حساب می آید و جوان ایرانی به استناد همین هویت، تاریخ معاصر خود را از سایر مقاطع تاریخی و سایر ملل متمایز می بیند و در بازگویی احساسات خود و تعلق به آن افتخار می کند یا احساس خوبی می یابد و مهم تر از آن، آمادگی دفاع از آن را دارد و در مقطعی از تاریخ معاصر(دفاع مقدس و دفع تهدیدهای فرهنگی و اقتصادی) این را اثبات کرده است.

نتیجه گیری

همانطور که گذشت بازخوانی بیانات، سخنرانی ها و پیامهای امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری و بکارگیری تمثیل ها، گرامر تعدی و تقیدی و همچنین طرز بیان و بکار بردن واژه هایی در خصوص اهداف، انگیزه، کارکردها، رویه ها و فرایند تشیکل ارکان و اجزاء بسیج و بسیجیان بر اساس ادبیات عاشورایی نشان از همسانی و شکل گیری هویت بسیجی مبتنی بر هویت عاشورایی دارد.

انقلاب اسلامی از هر نظر جلوه ای از عاشورا و نمونۀ شبیه سازی شده آن نهضت عظیم در مقیاس اجتماعی است که ریشه در فطرت و هویت اصیل انسانی - الهی دارد و از جنبۀ تداومی، در پی کمال مطلوب و حاکمیت عدالت و امام موعود، فلسفۀ عملی خود را در ایجاد حاکمیت ولایت فقیه به نیابت از امام زمان (عج) استوار ساخته و هویتی منحصر به فرد یافته است؛ هویتی که به طور صریح و آشکار در تقابل با هویتهای مبتنی بر تفکر لیبرالیسم قرار گرفته است. این هویت به همان نسبت که از جنبه تأسیسی، دین پایه است، در تداوم و تلاش برای فراگیری و پایداری نیز دین پایه است. در طول تاریخ گذشتۀ هویت یابی دینی، هویت اختصاصی قیام امام حسین (ع) و عاشورا مهم ترین منبع هویت بخش اسلام شیعی بوده که ویژگی و مؤلفه های آن در ابعاد شناختی، عاطفی و رفتاری در انقلاب اسلامی بازتولید شده است؛ به طوری که انقلاب اسلامی علاوه بر اینکه به طور کامل ملهم از هویت عاشورایی و عاشورا پایه است، از بعد هویت تداومی و جلب مشارکت و همراهی مردمی نیز دارای هویت عاشورایی است که در تفکر معمار بزرگ انقلاب اسلامی در قالب «هویت بسیجی» بازخوانی شده است و رهبر فرزانۀ انقلاب اسلامی آن با این عبارت توصیف می کند: «تناسبی میان هویت و حقیقت بسیج با هویت محرم و عاشورا وجود دارد. بسیج افتخار دارد که پیرو مکتب عاشورا است. (امام خامنه ای، ١٣٩٠/٩/٦)

اگر این پیش فرض کلی را بپذیریم که دغدغۀ هویت یابی در قرن حاضر، مسلمان ایرانی را با چارچوب شناختی - هنجاری[35] خاص خود از هویت تاریخی، اسلامی و عاشورایی به هویت انقلابی می رساند، ناچاریم بپذیریم که این چارچوب ارزشی - هنجاری با پسوند انقلابی، فرایند هویت یابی نوین ایرانی او را به هویت بسیجی رهنمون می شود؛ به این مفهوم که بدون هویت بسیجی[36]، نمی توان مدعی هویت انقلابی بود. این هویت بسیجی به طریق اولی، مترتب بر هویت اسلامی، عاشورایی و انقلابی است؛ به طوری که سیر تکوین هویت بسیجی از نقطۀ کانونی، به ترتیب شامل هویت عاشورایی، هویت انقلابی و بسیجی است که توسط دو کمربند حفاظتی؛ یعنی هویت دینی و هویت ایرانی حراست و تقویت می شود.

بنابراین، هویت بسیج از حیث مأموریت اصلی بسیج و بسیجیان برای دفاع در برابر تجاوز دشمن، نسبت به هویت سرزمین و اعتقادی ما ایرانیان، جنبۀ رفتاری و عملی قوی تری دارد. لذا دائما از دو منبع اصلی (اسلامیت و ایرانیت) تغذیه و تقویت می شود. بعد ایرانیت در هنگام عمل، بیشتر معطوف به حب ولا (جنبه های وطن دوستی سرزمین و حاکمیت) و در بعد اسلامیت، ناظر به حب ولا (دوستی خدا، دین، رسول خدا(ص) و اهل بیت (ع)) و ارزش های اسلامی است.

این همسانی نوید و توان احیاگری و تداوم حقیقت انقلاب را در افق زمانی بلندمدت دارا است. به عنوان نمونه این انتظار در کلام رهبرکبیر انقلاب اسلامی این گونه بازگو شده است: «اگر بر کشوری نوای دلنشین تفکر بسیجی طنین انداز شود، چشم طمع دشمنان و متجاوزان از آن کوتاه خواهد شد». (امام خمینی، پیام تشکیل بسیج دانشجو و طلبه، ١٣٦٧/٩/٢). با تکیه بر این تفکر راهبردی، امام خمینی (ره) اهتمام همگانی ارکان حاکمیت را به توسعه و تقویت بسیج خواستار است و در فرمان تشکیل بسیج دانشجو و طلبه می فرمایند:

«... من دست یکایک شما پیشگامان رهایی را می بوسم و می دانم که اگر مسئولین نظام اسلامی از شما غافل شوند، به آتش دوزخ الهی خواهند سوخت». (همان)

امام بسیج را به عنوان یک مؤلفۀ حاکمیتی در قالب تفکر دفاعی و فرمول جامع دفاعی یا «فرمول دفاع همه جانبه» دارای ویژگی هایی منحصر به فرد می دانند. در فرمان بسیج همگانی و دفاع همه جانبه امام (ره)، بسیج به مثابۀ راهبرد بازدارندگی مردمی، با ویژگی های از قبیل پویایی، گستردگی عرصۀ دفاع، ایمان به خدا، اخلاص، خادم محرومین، در انتظار فرج، مهیای دفاع، شهادت طلبی، دوری از تحجر و مقدس مآبی، ترس از خدا، مبارزه و جهاد فی سبیل الله، بصیرت و آگاهی، جهاد با نفس، شجاعت و شهامت، نیایش و تضرع، تقوا و پرهیزگاری، توکل به خدا، وحدت و انسجام، عدالت خواهی و حق طلبی و ادای تکلیف شناخته می شود. (کیوان حسینی، ١٣٨١، ص ١٣٢) حال اگر به تعریف مختصر هویت، شامل آگاهی، احساس تعلق و آمادگی دفاع برگردیم، بسیجی دارای هویت، کسی است در محیط و سرزمین ایرانی / اسلامی و انقلابی که در تشکل بسیج زیست می کند، به مؤلفه ها و عناصر هویت اسلامی به طور عام و عناصر عاشورایی و نهضت حسینی به طور خاص آگاهی داشته، آن را متعلق به خود می داند و آمادگی دفاع از آن را دارد و نسبت به فلسفۀ وجودی و آرمان آن وفادار است و می ماند؛ یعنی خود را با آن می شناسد و به دیگران می شناساند. بنابراین، پاسخ او به پرسش «کیستی، چیستی و چه می خواهد؟ به عنوان یک ایرانی، مسلمان و انقلابی، دارای آرمان حسینی و عاشورایی مولفه های تابلوی هویت بسیجی یافت می شود که عبارتند از:

 

یکی از سوژه هایی که هم در زمینه گفتمان و هم در تعدی (پیوندها) و تقیدها(علاقمندی) مورد نظر امام و رهبری برای همسانی هویت بسیجی و عاشورایی بوده، دفاع مقدس می باشد. در طول دفاع مقدس عشق به امام حسین (ع) و انتظار وصل حضرتش، چه با فتح و رسیدن به سرزمین کربلا و چه شهادت و وصل ابدی، پیشران مؤثری در عملیاتهای رزمندگان بسیجی بود. نوای دلنشین حسینی در جبهه های جنگ ایران چنان شور و شوقی در آنان ایجاد می کرد که در میدان نبرد، حادثۀ عاشورا را در ذهن خود تجسم و تداعی می کردند، بنابراین دفاع مقدس، مرکز ثقل و نبوغ عملکرد عاشورایی، اثبات شایستگی، ایثار، فداکاری، رشادت و شهامت، باروری و بالندگی ویژگی های عاشورایی بسیج محسوب می شود و سطوحی از انطباق هویت بسیج با هویت عاشورا را می توان در میزان انعکاس مؤلفه های عاشورایی، رفتار و گفتمان جاری در رفتار و منش بسیجیان و فرماندهان جنگ در مواردی از این دست و در دایره المعارف دفاع مقدس بازخوانی کرد.

 

بدون شک رمز گشایی از این نسبت با ادبیات روز و بازگویی مولفه ها و شاخص های آن می تواند مهمترین راهکار و راهبرد بسیج برای انجام رسالت دفاع از هویت انقلاب اسلامی و دست آوردهای آن در کوران حوادث و رویدادهای پیش رو باشد. که می توان به برخی از آنها اشاره کرد:

١. راهبرد بصیرت و آگاهی

٢. راهبرد جهاد و مقاومت

٣. راهبرد امر به معروف و نهی از منکر

٤. راهبرد آزاد اندیشی، آزادگی و حقیقت جویی

٥. راهبرد ایثار و فداکاری

٦. راهبرد شهادت طلبی وجاودانگی

٧. راهبرد صبر و پایداری

٨. راهبرد ولایت پذیری و ولایت مداری

٩. راهبرد عدالت گرایی و حق طلبی

١٠. راهبرد دشمن شناسی واستکبار ستیزی....

منابع

١. قرآن کریم؛ ترجمه آیت الله مکارم شیرازی.

٢. امام خمینی، سید روح الله (١٣٧٢)؛ صحیفه نور، جلدهای، ٢١، ٧، ٨، ١٥، ١٦، ١٠، ١٣، ١٧ تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی.

٣. امام خمینی، سید روح الله، پیام استقامت، ١٣٦٧ /٤/٣٠.

٤. امام خامنه ای، سیدعلی، بیانات در تاریخ های ١٣٨٤/٥/٢٨و ٦٧/٦/٥ و ١٣٩٠/٩/٦ و ١٣٩٠/٧/١٣.

٥. بلانشه، پیر و بریر کلریر، (١٣٦٣)؛ ایران، انقلاب بنام خدا، تهران، نشر سحاب.

٦. تبیان (بی تا)؛ آزادی در اندیشۀ امام خمینی (دفتر ٢٧ و ٣٢)، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی.

٧. تقوی، مصطفی (١٣٩١)؛ جزوه درسی روش تحقیق کیفی، تهران، دانشگاه عالی دفاع ملی، دوره سوم آینده پژوهی (منتشر نشده).

٨. جنکینز، ریچارد، (١٣٨١)؛ هویت اجتماعی، ترجمه تورج یاراحمدی، تهران، شیرازه.

٩. جمعی از نویسندگان (١٣٨٣)؛ انقلاب اسلامی، چرایی و چگونگی رخداد آن، قم، نشر معارف.

١٠. دانشگاه امام صادق (ع)، (١٣٨٩)؛ خلاصه آثار شهید مطهری، تهران، انتشارات دانشگاه امام صادق (ع).

١١. دفتر مطالعات دافوس (بی تا)؛ «گزیده سخنان مقام معظم رهبری و امام خمینی دربارۀ جنگ»، فصلنامه بررسی های نظامی، ش ١٠.

١٢. دهخدا، علی اکبر(١٣٧٧)؛ لغتنامه، تهران، دانشگاه تهران، ویرایش سوم.

١٣. دوران، بهزاد، (١٣٨٣)؛ گفتمان های هویت در ایران با تاکید بر هویت ملی و دینی، تهران، پژوهشکده تعلیم و تربیت.

١٤. روزنامه جام جم (١٣٩٠)؛ مصاحبه ماهاتیر محمد در مورد تاثیر انقلاب اسلامی در منطقه، سال دوازدهم، ش ٣٣٤٠، یکشنبه، ١٦ بهمن.

١٥. زارعی، یعقوب و همکاران (١٣٩١)؛ «تحلیل جلوه های مکانی در هنرهای نمایشی آیینهای عاشورایی در ایران»، فصلنامه مطالعات ملی، ش ٤٩.

١٦. شرفی، محمدرضا، (١٣٨٣)، بحران هویت در ایران و پیامدهای آن، مقالات نخستین هم اندیشی هویت ایرانی مفاهیم مولفه های و راهبردها، دبیرخانه مجمع تشخیص مصلحت نظام و دانشگاه تربیت مدرس.

١٧. شجاعی زند، علیرضا، (١٣٨٢)؛ «دین و جهانیت»، مجموعه مقالات جهانی شدن و دین، فرصتها و چالشها، قم، شریعت.

١٨. علیخانی، علی اکبر(١٣٨٣)؛ مبانی نظری هویت و بحران هویت، تهران، مرکز مطالعات جوانان و مناسبات نسلی، پژوهشکده علوم انسانی و اجتماعی جهاد دانشگاهی.

١٩. عنایت، حمید(١٣٦٢)؛ اندیشۀ سیاسی در اسلام معاصر، ترجمه بهاءالدین خرمشاهی، تهران، خوارزمی.

٢٠. فوزی تویسرکانی، سید یحیی (١٣٨٠)؛ مذهب و مدرنیزاسیون در ایران، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی.

٢١. فوکو، میشل (١٣٧٩)؛ تهران، ایمان علیه شاه، به کوشش رنترگوئولو و پیتر لویجی پانتزا، ترجمه فیروز مهاجر، [بی جا].

٢٢. فوکو، میشل (١٣٧٩)؛ ایران روح یک جان بی روح، نقل از رضا رمضان نرگسی، با عنوان «دغدغه های میش فوکو در باره انقلاب اسلامی ایران، سایت تبیان.

٢٣. قنبری، علی (١٣٨٢)؛ فراتحلیل پیمایش ملی ارزشها و نگرشهای ایرانیان، تهران، دفتر طرحهای ملی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.

٢٤. قیصری، نورالله (١٣٧٩)؛ «قومیت عرب و هویت ملی در جمهوری اسلامی ایران»، فصلنامۀ مطالعات راهبردی، پیش شماره ١.

٢٥. کاظمی، سید جواد، (١٣٧٦)؛ بازشناسی نقش عاشورای حسینی و انتظار مهدوی در ایجاد هویت انقلاب اسلامی، نقل از سایت راسخون.

٢٦. کوشکی، محمدصادق (١٣٨٧)؛ «هویت تأسیسی و تداوم عاشورا در انقلاب اسلامی»، روزنامه رسالت، ٢٨ دی ماه.

٢٧. کیوان حسینی، اصغر(١٣٨١)؛ «تبیین اصول و فرمول دفاع همه جانبه از دیدگاه امام خمینی»، فصلنامه مطالعات بسیج، ش ١٦.

٢٨. گل محمدی، احمد، (١٣٨٠)، جهانی شدن و بحران هویت، تهران، نشریه مطالعات ملی، شماره ١٠.

٢٩. گودرزی، غلامرضا(١٣٨٩)؛ افق جهانی مدل مدیریت راهبردی موعودگرا، تهران، دانشگاه امام صادق (ع).

٣٠. مجلسی، محمد باقر، ( ١٤١١ق)؛ بحار الانوار، جلد ٩٨، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.

٣١. مختار پور قهرودی، علیرضا، (١٣٩٠)؛ ٧٢ سخن عاشورایی از بیانات مقام معظم رهبری، تهران، انتشارات انقلاب اسلامی.

٣٢. مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، (١٣٨٥)؛ مجموعه مقالات انقلاب اسلامی و عاشورا، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی.

٣٣. مطهری، مرتضی (١٣٨١)؛ حماسه حسینی، تهران، صدرا.

٣٤. هالیدی، فرد(١٣٥٨)؛ فرهنگ و روابط بین الملل، تهران، اطلاعات.

٣٥. یورگنسن، ماریان و لوئیز فیلیپس، (١٣٨٩)؛ نظریه و روش در تحلیل گفتمان، ترجمه، هادی جلیلی، تهران، نشر نی.

36- Bourk,peter(1991): Identity Processe and Social Stress.

American Sociological review,vol 50, pp. 836-849-

37- Burr,V. (1995): An Introduction to Social Constructionism.

london: Sage.

38- http: //www. rasekhoon. net

39- http: //library. tebyan. net/newindex.

پی نوشت ها

[1] گفتمان شيوه اي خاص‌ براي‌ سخن گفتن‌ درباره جهان و فهم آن (يا فهم يکي از وجوه آن ) است، و تحليل گـفتمان (social constructionist discourse analysis‌ مـجموعه اي از رويکردهاي ميان رشته اي است که مي توان‌ از‌ آن‌ ها در انواع گوناگون مطالعه ها و براي کندوکاو در قلمروهاي مختلف اجتماعي استفاده کرد(يورگنسن و فيليپس،١٣٨٩‌، ‌‌١٤‌-١٧)

[2] transivity

[3] modality

[4] Discoursive practice

[5] Social practice

[6] در رويکـرد دينـي به هويت علاوه‌ بر‌ تـاثير‌ پذيري هـويت از فطرت انساني به عنوان سرشت يکسان تمامي ابناء بشر و نوع انساني، بر‌ تاثير الهام از دين و آموزه هاي ديني، تربيت ديني، اجتماع ديني، تجربيات و بررسي‌ آن نـيز پرداخـته مي‌ شود‌.

[7] Identitiy

[8] Eric From

[9] بايد به اين نکته توجه کرد زماني که فرد به دنبال‌ کسب‌ و غني‌ سازي هويت اجتماعي است، درصدد يافتن گروههايي است که بر آرمانها و چشم اندازهاي بـلندتري‌ اسـتوارند‌ و استعاره ها و قهرمانان جاودانه تري نسبت به ديگران دارند؛ يعني داراي توان علي‌ و پتانسيل‌ جذب‌ فراگيرتري باشد. در نسبت هويت يابي جمعي براي بسيج، اين توان علي را مي‌ توان‌ در نهضت عاشورا جـستجو کـرد.

[10] Eric Eriksson

[11] Psycho Social

[12] ندامت برخي از کوفيان‌ بعد‌ از‌ واقعۀ عاشورا، نشان از شکل گيري نوعي خلأ هويتي در آن روز جامعه کوفيان دارد‌؛ به‌ طوري که نتوانستند انتظارات واقعي جامعه و امت اسلامي را برآورده کنند. تعجيل‌ برخي‌ پيروان‌ تـشيع (کـفن پوشـان و توبه کنان ) در آن روز به رهبري سـليمان خـزايي نـمونۀ تاريخي آن‌ است‌.

[13] Marcia‌ James

[14] Cooley

[15] George H.Mead

[16] I

[17] Me

[18] Social identity

[19] Blumer

[20] Jenkins

[21] Tajfel

[22] Symbolic‌ Interaction‌ Perspective

[23] در بحث نـظري، عـوامل و نحوۀ اجتماعي شدن و يادگيري ارزشهاي ملي و مذهبي، بسيج در جايگاه گروه‌ ثانويه‌ با ماهيت داوطلبي مي تواند در اين فرايند وارد شده و به مسئلۀ‌ شکل‌ گيري و تحکيم هويت کمک شاياني کند.

[24] Social‌ Cognition‌ Perspective‌

[25] Cognitive‌ aspect

[26] Emotional aspect

[27] Behavioral aspect

[28] Skach Pool

[29] Rentier State

[30] Michel‌ Foucault

[31] Halidi‌

[32] مـاهاتير مـحمد، يکي از شخصيتهاي برجستۀ مالزي، در رابطه بـا تـأثير جهاني انقلاب‌ ايران مي گويد: «آنچه‌ هم‌ اکنون در کشورهاي عربي با عنوان بـهار عـربي در حال وقوع است، نشئت گرفته از انـقلاب اسلامي ايران و انديشه هاي نـاب امـام خميني (ره ) است »..(روزنامه جام جـم، ١٣٩٠، ص ١)

[33] Defence Comprehensive

[34] به تعبير مؤلف‌، ‌‌اين‌ بعد از هويت، ناظر بر بعد حکومت ولا و تأکيد بر بعد سرزميني و تابعيت‌ هويت‌، به‌ عنوان بستري بـراي تـحقق حکومت ولا و حب اهل بيت و ولايت فقيه در عصر غيبت است‌. پيوند اين دو در جامعۀ معاصر ايران انکار ناپذير است.

[35] Cognitive Normative Framwork

[36] به تعبير رهبر فرزانۀ انقلاب، بسيجي شامل هر فرد دلسوز ايراني‌ است‌ که به سـرنوشت کـشور و ملت علاقه مند است.