نشریه موعظه خوبان شماره 204

ندای وحی

قرآنی ،اعتقادی،مذهبی ، تربیتی

نشریه موعظه خوبان شماره 204

اکبر احمدی
ندای وحی قرآنی ،اعتقادی،مذهبی ، تربیتی

نشریه موعظه خوبان شماره 204

قال امام کاظم علیه السلام : اَلْمُؤْمِنُ قَليلُ الْكَلامِ كَثيرُ الْعَمَلِ، وَ الْمُنافِقُ كَثيرُ الْكَلامِ قَليلُ الْعَمَلِ؛ُ   /  (تحف العقول، ص397)
مؤمن كم حرف و پر كار است و منافق پر حرف و كم كار.


 

 


 

 بیچاره انسان غافل!

 بیچاره انسان غافل! در امور زایله دنیا - که خود می داند، و هر روز می بیند که اهل آن، آن را می گُذارند و می روند و حسرتها را می بَرند، این قدر اهمیّت می دهد، و با کمال جِد و جهد در جمع و تحصیل آن می کوشد، و خود را با هر ذلّت و زحمت و هر محنت و تعبی، رو به رو می کند، و از هیچ عار و ننگی پرهیز نمی کند. ولی برای تحصیل ایمان که کَفیل سعادت ابدی او است - این قدر سست و افسرده است که با این همه مواعظ انبیا و اولیا و این همه کتابهای آسمانی، باز از سستی و سهل انگاری دست نکشیده، و به فکر روزگار مصیبت و ذلّت و زحمت خود نیفتاده است .

[ امام خمینی شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص 108 ]

 

 

 

 اینها ایمانشان کامل نیست!

قال الباقر علیه السلام :ارْبَعٌ مَنْ كُنَّ فيهِ كَمُلَ اسْلامُهُ وَ مُحِّصَتْ عَنْهُ ذُنُوبُهُ وَ لَقِىَ رَبَّهُ عَزَّوَجَلَّ وَ هُوَ عَنْهُ راضٍ: مَنْ وَفى لِلّهِ عَزَّوَجَلَّ بِما يَجْعَلُ عَلى نَفْسِهِ لِلنّاسِ. ( الأمالى، شيخ طوسى: 73، حديث 106)

امام باقر علیه السلام می فرمایند : چهار چيز است در هر كس باشد اسلامش كامل، و گناهانش از او دور مى‏شود. اول : به آنچه كه به نفع مردم بر عهده گرفته به این تعهد، براى خدا وفا كند. دوم : وَ صَدَقَ لِسانُهُ مَعَ النّاسِ؛ با مردم راست حرف بزند، دروغ نگوید. البته بعضی از حرفهاست که نباید با مردم در میان گذاشت. ولی اگر خواست بگوید ، دروغ نگوید. سوم : وَاسْتَحْيى‏ مِنْ كُلِّ قَبيحٍ عِنْدَ اللَّهِ و عِنْدَ النَّاسِ . از کارهای زشت حیاء کند هم در مقابل خدا حیا کند و هم در مقابل مردم. بعضی ها هستند در مقابل خدا حیا می کنند و به مردم اهمیّتی نمی دهند و جلوی چشم مردم گناه می کنند. بعضی هستنند از مردم خجالت می کشند ولی از خدا خجالت نمی کشند. ( امّا برخی هستند که هم از خدا خجالت می کشند وهم از مردم که این دسته جزءِ متقین هستند.) چهارم : وَ حَسُنَ‏ خُلْقُهُ مَعَ اهْلِهِ؛ با خانواده اش خوش رفتار و خوش خلق باشد. بعضی عمّامه به سرها و حزب اللهی ها اخلاق شان و رفتارشان با خانواده خوب نیست، خصوصاً با همسرشان ، اینها ایمانشان کامل نیست.

[ شرح حدیث از امام خامنه ای - مدظلّه العالی- در مقدمه درس خارج 1396 ]

 

 

 

 این مال شما نیست !

 اگر دیدید خدوم هستید، خدمتگزارید، آداب معاشرت را خوب یاد دارید ، اخلاق حسنه ، عفت و عصمت دارید، این مال خود شما نیست ، بلکه به لطف الهی نصیب شما شده است. اگر لطف الهی نباشد، ما هم از هتّاکان و سفّاکان و افراد ناجور می شویم. پس اگر خدای تعالی اخلاق فاضلۀ انسانی نصیب شما کرد ، غرور پیدا نکنید که ماهستیم که این کاره ایم،(نه) تو نیستی. اگر حفظ و نگهداری الهی نباشد، آدم هر گونه کثافت کاری می کند. نفس بشری این چنین نفسی است؛ خطرناک است... فَلَوْلا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَرَحْمَتُهُ لَکُنتُمْ مِنْ الْخَاسِرِینَ . اگر فضل خدا و رحمت او بر شما نبود ، مسلما از زیانکاران بودید. ( 64/بقره)

[ اکبر اسدی ، نردبان آسمان ( مجموعه درس های اخلاق آیت الله بهاء الدینی) ، قدسیان ، چاپ دوازدهم ، ص 148 و 149 ]

 

 

 

 این شخص یتیم است!

 یتیم در انسان آن است که پدر نداشته باشد و بالغ هم نشده باشد. کسی که مادر نداشته باشد، یتیم نیست، کسی که پدر ندارد یتیم است. ولی در حیوانات به كسی كه مادرش را از دست داده یتیم می گویند». حالا امیر المؤ منین علیه السلام در شعری یتیم واقعی را می فرماید که :

 لَيْسَ الْيَتِيمُ الَّذِي قَدْ مَاتَ وَالِدُهُ          إِنَّ اليَتِيمَ يَتِيمُ الْعِلْمِ وَالأَدَبِ

 یتیم آن کسی نیست که پدرش مرده است. بلکه یتیم آن انسان بی ادبی است که علم ندارد. کسی که بی ادب است و به شما که اهل مسجد و اهل علم هستید اهانت می کند او یتیم است. به پدر و مادرش اهانت می کند ، بی ادب است. به همسایگان ، به مسلمان ها و ... اهانت می کند ، این شخص یتیم است.

[ در محضر استاد ( برگرفته از مباحث اخلاقی آیت الله مجتهدی تهرانی ) ، آیینه مهر ، چاپ اول ، ص 119 ]

 

 

 

 بچه های اینها اصلاً نماز خوان نمی شوند!

نماز خوان هایی که خودشان نماز را استخفاف می کنند یعنی کوچک می شمارند (نماز صبحشان دم آفتاب است، نماز ظهر و عصرشان ، دم غـروب است، نماز مغرب و عشایشان چهار ساعت از شب گذشته است و نماز را با عـجله و شتاب می خوانند) تـجربه نشان داده که بـچه های این ها اصلاً نماز نمی خوانند. شما اگـر بخواهید واقـعاً نماز خوان باشید و بچه هایتان نمـاز خوان باشند، نماز را محترم بشمارید. نمی گویم نماز بخوانید؛ بالاتر از نماز خواندن، محترم بشمارید. اولاً برای خـودتان در خـانه یک مصـلّایی انتخاب کنید(مستحب هم هست) یعنی در خـانه نقـطه ای را انتخاب کنید که جای نمازتان باشد، مثل یک محراب برای خودتان درست کنید. اگر می توانید(همان طوری که پیغمبر اکرم یک مصـلّی داشت ، جای نماز داشت) یک اتاق را به عنوان مصلّی انتخاب کنید. اگر اتاق زیادی ندارید، در اتاق خودتان یک نقـطه را برای نـماز خواندن مشخص کنید. یک جانـماز پاک هم داشته باشید. در مـحل نماز که می ایستید، جانماز پاکیزه ای بگذارید، مسواک داشته باشید، تسبیحی برای ذکـر گفتن داشته باشید. وقتی که وضـو می گیرید، اینقَدَر با عجله و شتاب نباشد.

[ مرتضی مطهری ، آزادی معنوی ، تهران ، صدرا ، چاپ سی و هفتم ، 1386 ، ص 89 ]

 

 

 

 خدایا ، ما همین قدر رو هم از تو قبول می کنیم !

 در مدت زمانی کوتاه چند نفر از نزدیکان مادرم از جمله بچه ی برادرش ، بچه ی خواهرش و بچه عمویش به شهادت رسیدند. من و برادرم مدام می رفتیم جبهه و می آمدیم. من دیدم مادرم یک جور( خاصی) به ما نگاه می کنه! تا این که یک روز مرا کشید کنار و گفت : « ننه ! شما کجای جبهه هستین که طوری تون نمی شه؟ نکنه شما جبهه نمی رین. نکنه می رین یک جای دیگه ، بعد بر می گردین می گین ما جبهه بودیم؟! » دیدم خیلی دل پری دارد. گفتم: چطور مگه؟ گفت: «می خوام بدونم .» گفتم : خاطرت جمع باشه ننه . ما میریم جبهه. این هم عکس های ماست. گفت: «پس چرا شما طوری تون نمی شه؟ بچه دائیت بیست روز رفت جبهه، شهید شد. بچه خاله ات بیست و دو روز جبهه بود ، شهید شد. بچه عموت اون طور شد. » خیلی دلم به حالش سوخت. دیدم جلوی برادر و خواهرش خجالت می کشد. خلاصه زد و این بار من به شدت مجروح شدم.دستم قطع شد، پایم زخمی شد ... مادرم آمد بیمارستان. وقتی مرا با آن وضع دید، رو کرد سمت قبله و گفت: «خدایا ، ما همین قدر رو هم از تو قبول می کنیم. ما هم خوشحال شدیم که بچه ی ما رو هم قبول کردی. من همه اش نگران بودم ، شیری که من به این بچه ها دادم مشکل داشته باشه. » وقتی این حرف ها رو می زد، آنهایی که دور تخت بودند ، همه گریه می کردند. فضای معنوی خاصی ایجاد کرده بود. طوری با خدا صحبت می کرد که ممنون دار و شکرگزارخدا بود.

[ رحیم مخدومی ، فرماندهانِ ورود ممنوع ( خاطره ای از مرتضی حاج باقری فرمانده تخریب لشگر 41 ثار الله ) ، چاپ دوم ، 1393 ، ص 80 ]

 

 

 

 یک استفتاء

سوال:  اگر مقداری از اقلام مصرفی مازاد در اختیار فرمانده باشد،و امر دائر باشد بین فروش این اقلام به قیمت نازل و هدیه دادن به کارکنان برای بالا بردن روحیه ی خدمتی،اولویت با کدام وجه است؟
جواب: چنانچه مقررات خاصی در این مورد وجود نداشته باشد، هر وجهی که ضمن رعایت مصالح سازمانی، موجب ارتقای بیشتر روحیه ی کارکنان گردد، اولویت دارد.

( استفتائات مقام معظم رهبری امام خامنه ای (مدظلّه العالی) در سایت معظمً له به آدرس: khamenei.ir)

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






موضوعات مرتبط: موعظه خوبان
برچسب‌ها: موعظه خوبان

تاريخ : دو شنبه 15 / 4 / 1399 | 4:0 | نویسنده : اکبر احمدی |
.: Weblog Themes By M a h S k i n:.